معنی کلمه صدیک در لغت نامه دهخدا
رودکی استاد شاعران جهان بود
صدیک از وی توئی کسائی پرگست.کسائی مروزی.نبد لشکرش زآن ما صدیکی
نخست از دلیران او کودکی.فردوسی.همی خورد بهمن ز گور اندکی
ز رستم نبد خوردنش صدیکی.فردوسی.نه صدیک از آن سیم در هیچ کوه
نه ده یک از آن زرّ در هیچ کان.فرخی.صدیک ز مدح او نشود گفته
گر در دهان هزار زبان باشد.مسعودسعد.صدیک از آنکه تو بکمین شاعری دهی
از بلعمی بعمری نگرفت رودکی.سوزنی.گر ز غمم صدیکی شرح دهم پیش کوه
آه دهد پاسخم کوه بجای صدا.خاقانی.