صده

معنی کلمه صده در لغت نامه دهخدا

صده. [ ص َ دَ / دِ ] ( عدد، اِ ) سده. مائة. قرن. یک صد سال. || یادبودی بمناسبت صدمین سال تولد یا وفات شخصی یا حدوث یا تأسیس امری. رجوع به صد ساله شود.
- جشن صده . رجوع به سده شود.

معنی کلمه صده در فرهنگ معین

(صَ دَ یا دِ ) (اِمر. ) یک صد سال ، قرن .

معنی کلمه صده در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - ماه . ۲ - یک صد سال قرن. ۳ - یادبودی که به مناسبت صدمین سال تولد یا وفات شخصی یا خدوث و تاسیس امری گیرند . ۴ - واحدی مرکب از صد تن سرباز یا چریک سده جمع : ( غلط ) صدجات .

معنی کلمه صده در ویکی واژه

یک صد سال، قرن.

جملاتی از کاربرد کلمه صده

ای وصالت کوه را در گلزده صدهزاران عقبها در دل زده
روزنامه گاردین چهل روز پس از انتخابات از کشته شدن حداقل ۸۰ نفر از معترضان در جریان ناآرامی‌های ایران خبر داد. هرچند نهادهای حقوق بشری و معترضان کشته‌شدگان را بیش از این و بالغ بر صدها نفر می‌دانند. تعداد ۷۸ نفر از جانباختگان شناسایی شده‌اند.
نوعروسان فارغ از رنگ و نگار صدهزار اندر هزار اندر هزار
اگر صد بود سال اگر صدهزار گذشت آن سخن کید اندر شمار
صدهزاران سوارِ جوشن‌دار که نماند ز دشمنان دیّار
... و همچنین، صدها مقالهٔ گوناگون دیگر.
امنون نتصر تحقیقات گسترده‌ای را در زمینه پیشینه یهودیان در ایران انجام داد و آثار با ارزش تاریخی را در این زمینه گردآوری کرد و نتیجه پژوهش‌های خود را به صورت ده‌ها کتاب و صدها مقاله به زبان‌های فارسی، عبری، انگلیسی، فرانسه و روسی انتشار داد.
صدهزاران جسم و جان‌افشان و حیران از قفاش از برای بوسه چیدن گرد سایهٔ مرکبش
مقصدهای پروازی سکای‌ورک ایرلاینز به شرح زیر است:
مرتضی دیدی که سرها چون گرفت صدهزاران جان بدهر افزون گرفت
مران چو ذره محبان خویش ای خورشید که گر یکی رود از دیده صدهزار آید
صدها برکه که در کوخرد و اطراف کوخرد وجود دارد در زمان‌های متفاوت ساخته شده است.
اول فضل است چون از ضلالت بیداری درو آید آن فضل حقّ است و عطای محض و الّا چرا آن یاران دیگر را نشد؟ که قرین او بودند. بعد از آن فضل و جزا همچون استارهٔ آتش جست اوّلش عطاست امّا چون پنبه نهادی و آن ستاره را می‌پروری و افزون می‌کنی و بعد ازین فضل و جزاست آدمی اوّل وهلت خرد و ضعیف است که وَخُلِقَ الْاِنْسَانُ ضَعِیْفاً اما چون آتش ضعیف را پرورید عالمی شود و جهانی را بسوزد و آن آتش خُرد، بزرگ و عظیم شود که اِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیْمٍ گفتم «مولانا شما را قوی دوست می‌دارد» فرمود که نی آمدن من به قدر دوستی‌ست و نی گفتن آنچ می‌آید می‌گویم اگر خدا خواهد این اندک سخن را نافع گرداند و آن را در اندرون سینه شما قایم دارد و نفعهای عظیم کند و اگر نخواهد صدهزار سخن گفته گیر هیچ در دل قرار نگیرد هم بگذرد و فراموش شود همچنانک استارهٔ آتش بر جامهٔ سوخته افتاد. اگر حق خواهد همان یک ستاره بگیرد و بزرگ شود و اگر نخواهد صد ستاره بدان سوخته رسد و نماند و هیچ اثر نکند وَ لِلهِّ جُنُوْدُ السمَّواتِ.
صفات ذات ورا شرح کی توانم داد اگر که وصف کنم صدهزار چندینش
صدهزاران جان به قربان تو دارد انتظار بر سر کوی تو یک روزی تماشا می‌شود