معنی کلمه صدقه در لغت نامه دهخدا
- از صدقه سر فلان ؛ یعنی ازتوجه او. از عنایت او. از لطف او.
- از صدقه سر شما نان می خوریم ؛ یعنی بطفیل وجود شما زنده ایم. از نواله شمابرخورداریم.
- صدقه سری ؛مجانی. رایگان.
- صدقه کسی رفتن ؛ قربانت شوم و تصدقت شوم گفتن.
صدقة. [ ص َ دَ ق َ ]( ع اِ ) زکات. ج ، صدقات. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ). مؤلف قاموس مقدس آرد: این لفظ در عهد قدیم وارد نشده است ، لکن از بعضی اشارات معلوم میشود که ترحم برفقرا از جمله واجبات می باشد؛ از جمله اوامر واجبه اسرائیلیان واگذاشتن گوشه و کنارهای مزارع بود که آنها را در موقع حصاد صرف نظر کرده خوشه چینی نکنند وبجهت فقرا واگذارند ( سفر لاویان 19:9 و 10 و 23:22؛ سفر تثنیه 15:11 و 24:19 ) و مأمور بودند که از نوبرمحصولات خودشان در حضور کاهن آن عصر بیاورند که او بحضور خداوند تقدیم نماید ( سفر تثنیه 26:2 - 13 ) و ازحکایات روت معلوم میشود که عادت خوشه چینی که در ( این ؟ ) ایام هم معمول است در آن زمان هم رواج داشته و هر سه سال یک مرتبه هم می بایست عشر محصولات ارضی را به لاویان و یتیمان و غربا و بیوه زنان بدهند ( سفر تثنیه 14:28 و 29 ) و هم چنین کسی که بر فقرا تصدق دهد پسندیده باشد ( دوم تواریخ ایام 31:17. مزامیر 41:1 و 112:9 ) در هیکل نیز صندوقی قرار داده بودند تا عطایا وتصدقات را در آنجا جمع کرده ، اولاد فقرا که از خانواده محترم و شریفی می بودند تربیت نمایند و تصدق از جمله اعمال مخصوصه فریسیان بود که خود بدان نهایت مراقبت و فخر را داشتند و عیسی مسیح ایشان را محض دادن صدقه سرزنش و توبیخ نفرموده بلکه بواسطه فخر ایشان بود که متعرض حال ایشان گردید ( انجیل متی 6:2. 15:25 - 27. اول تواریخ ایام 16:1 - 4 ). ( قاموس کتاب مقدس ).و در تاریخ تمدن اسلام آرد: صدقه و زکاة دو اسمی است که یک معنی دارد و از مسلمانان متمول گرفته و بفقرای اسلام داده میشد. صدقه یا زکاة در مرکز ( دارالخلافه ) دیوان مخصوص داشته و شعبات آن در تمام ممالک ( شهرها و ده ها ) دایر بوده است و مأمورین مخصوص آن را جمع و تفریق میکردند. آنچه زکاة به آن تعلق میگیرد چهار چیز است : چارپایان ، زر و سیم ، میوه ، محصول کشت و کار. زکاة چارپایان به شتر و گاو و گوسفند تعلق میگیرد و حضرت رسول اکرم ( بامر خدا ) میزان آن را تعیین فرموده اند و اینک ( ترجمه ) متن نامه ای که ابوبکر در مورد زکاة به انس بن مالک هنگام اعزام او به بحرین نوشته است : بنام خدای بخشاینده مهربان. این صدقه فریضه ای است که رسول خدا صلی اﷲ علیه و سلم بفرمان خدا برمسلمین فرض نموده و چیزی از آن نباید کم و زیاد بشود و آن فریضه چنین است : تا 24 شتر و کمتر از آن برای هر پنج شتر یک گوسفند، از 25 شتر تا 35 شتر یک شتر ماده دوساله ، از 36 تا 45 شتر، یک شتر سه ساله ماده ، از 46 تا 60 شتر یک شتر نر پنجساله ، از 61 تا 75 شتر یک شتر پنج ساله ، از 76 تا 90 دو کره شتر ماده ، از - 120 به بالا از هر چهل شتر یک کره شتر ماده و ازهر پنجاه شتر یک شتر نر پنج ساله. هر کس چهار شتر دارد زکاة نمیدهد و همینکه پنج شتر پیدا کرد باید یک گوسفند زکاة بدهد اما زکاة گوسفند چنین است : اگر در صحرا می چرد و آب صحرا می خورد از 40 تا 120 گوسفند یک گوسفند، از 121 تا 200 گوسفند دو گوسفند، از 200 تا300 گوسفند سه گوسفند، از 300 گوسفند به بالا برای هر صد گوسفند یک گوسفند واگر از چهل یکی کم بود زکاة ندارد و اگر گوسفند دستی آب و علوفه میخورد از هر دویست گوسفند یک گوسفند و صد و نود گوسفند زکاة ندارد.فقیهان راجع بزکاة کتابهای مفصلی نگاشته اند و در هرصورت اسب و استر و الاغ زکاة ندارد. زکاة نقره ، از دویست درهم ببالا برای هر صد درهم دو درهم و نیم در سال ( 1 - 40 ) و از دویست درهم بپائین زکاة ندارد . زکاة طلا در هر بیست مثقال نیم مثقال در سال و هرچه مقدار بالا برود زکاتش همان نیم مثقال در بیست مثقال میباشد و از بیست مثقال به پائین زکاة ندارد. سایر کالاهای تجارتی نیز بهمین میزان تسعیر میشود و زکاة میدهند. زکاة میوه بسته بطریق آبیاری آن است به این قسم که اگر با آب رودخانه و یا باران ( بدون زحمت آب کشی ) آبیاری شده زکاتش ده یک است ودر غیر آن ده نیم میباشد و در هر حال باید مقدار محصول میوه به پنج وسق برسد تا زکاة واجب بشود هر وسقی شصت صاع است و هر صاع پنج رطل و ثلث رطل عراق است. خرما و انگور نیز مانند سایر میوه ها مشمول همین احکام میشود. حکم زکاة جو و گندم و برنج و نخود و لوبیا عیناً مانند احکام زکاة میوه میباشد. مصرف زکاة صریحاً در قرآن مجید بیان شده چنانکه در سوره توبه میفرماید: صدقه برای فقیران ؛ مسکینان و مأمورین جمعآوری آن و دل بدست آوردگان و برای آزاد کردن بندگان و بدهکاران و در راه خدا و آوارگان است . بنابراین زکاة به هشت سهم تقسیم میشود از این قرار: 1 - سهم فقیران یعنی کسانی که هیچ ندارند. 2 - سهم مسکینان ، کسانی که هزینه آنان بیش از درآمدشان است. سهم این دو طایفه با رعایت اوضاع و احوال نباید از 200 درم افزون شودچه در آنصورت خودشان باید زکاة بدهند و مستحق زکاة نمیشوند و بنا بر روایت قاضی ابویوسف در کتاب موسوم به «خراج » فقرای اهل ذمه ( یهود و نصاری ) بگفته عمر جزء مساکین بشمار می آمدند، اما کلمه فقرا فقط شامل فقرای اسلام میشده است. 3 - حقوق مأمورین جمع و تفریق زکاة مطابق خدمت و استحقاق آنان و اگر سهم هر کی از آنان بیش از میزان حقوق و استحقاق آنان بود مازاد را بسهم دیگران می افزایند. 4 - سهم دل بدست آوردگان - اینان کسانی بودند که حضرت رسول و خلفا سهمی از زکاةبه آنان میدادند تا مسلمانان را آزار نرسانند و یا در اسلام خود پایدار بمانند و یا کسان خود را بمسلمان شدن تشویق نمایند و اگر این دسته خودشان مسلمان نبودند از مسلمانان سهم نمیبردند بلکه از غنیمت و فی سهم میگرفتند. 5 - سهم مخصوص برای خریدن بندگان و آزاد کردن آنها. 6 - سهم مخصوص برای پرداخت وام وامدارانی که توانائی پرداخت آن را ندارند. 7 - سهم مخصوص هزینه محاربه در راه خدا. 8 - سهم مخصوص هزینه راه آوارگانی که از وطن دور مانده اند و وسیله بازگشت ندارند. مأمورین صدقه ( زکاة ) از خود اختیاراتی داشتندکه مطابق احکام فوق زکاة را جمع کنند و بمستحقین بپردازند مگر اینکه دستور مخالف آن از طرف خلیفه صادر شده باشد. ولی مأمورین اموال غنیمت و فی فقط با اذن صریح خلیفه و یا جانشین او میتوانستند در آن نوع اموال تصرف کنند. ( ترجمه تاریخ تمدن اسلامی جرجی زیدان ج 1 صص 204 - 207 ) و رجوع به زکاة شود :