صدادار

معنی کلمه صدادار در لغت نامه دهخدا

صدادار. [ ص َ / ص ِ ] ( نف مرکب ) باصدا. باآواز. باصوت. رجوع به صدا شود.

معنی کلمه صدادار در فرهنگ فارسی

( صفت ) با صدا با آواز .

معنی کلمه صدادار در ویکی واژه

sonoro

جملاتی از کاربرد کلمه صدادار

اَلِفبا مجموعه علامت‌هایی است که انسان‌ها برای نشان دادن اصواتِ زبان، در بین خود قرارداد می‌کنند. در خط‌های فارسی و عربی، الفبا معمولاً به نشانه‌های نوشتاری همخوان (صامت) گفته می‌شود که آن‌ها را حروف بی‌صدا هم می‌گویند و معمولاً واکه‌ها (مصوت)، جزء حروف الفبا نیستند و به آن‌ها حروف صدادار می‌گویند؛ ولی برای مصوت‌های بلند سه‌گانه، از سه تا از حروف الفبا استفاده می‌شود و مصوت‌های کوتاه، بدون علامت یا در موارد ضروری، با حرکت‌گذاری عربی و فارسی نشان داده می‌شوند؛ در حالی که در الفبای لاتین، برخی از حروف، نماینده واکه‌ها نیز هستند.
نسخه‌های اولیه قرآن چه برای حروف صدادار و چه به منظور تمیز دادن انواع مختلف رسم از حرکت و نقطه استفاده نمی‌کردند. ابتدا نقطه‌گذاری حروف صدادار با قرار دادن یک نقطه قرمز بالا، زیر یا در کنار رسم شروع شد، و بعدها حرکت‌گذاری حروف بی‌صدا، با قراردادن خطوط تیره تک یا متعدد کوتاه سیاه بالا یا زیر رسم. این اعجام‌ها تقریباً همان زمانی که حرکت‌ها تبدیل به حروف یا خطوط کوچک سیاه شدند، تبدیل به نقطه‌های سیاه شدند.
چند دقیقه فیلم صدادار رنگی از الکترو در حال کار کردن را می‌توان در دقیقهٔ ۳۳:۵۵ از فیلم «خانواده میدلتون در نمایشگاه جهانی نیویورک» مشاهده کرد. این فیلم یک‌ساعته که توسط وستینگهاوس ساخته شده بود، غرفهٔ وستینگهاوس در نمایشگاه را به تصویر می‌کشید.
لودیمار هرمان با استفاده از آواسنج ادیسون خواص طیفی اصوات صامت و صدادار را بررسی کرد و در این مقالات بود که اصطلاح «مرکب» برای نخستین بار معرفی شد. همچنین، هرمان صداهای ضبط‌شده‌اي صدادار را در سرعت‌های متفاوتی بازپخش کرد که با آواسنج ادیسون ساخته شده بود و این‌گونه نظریات تولید حروف صدادار ویلیس و ویتستون را آزمایش کرد.