معنی کلمه صحیفه در لغت نامه دهخدا
بر چرخ همچو لاله بدشت اندر
مریخ چون صحیفه پرخونست.ناصرخسرو.خاطر تو نبشت شعر و ادب
بر صحیفه دلت بدست ضمیر.ناصرخسرو.برآمده ز صحیفه فلک چو شب انجم
چو روز در دل گیتی فروشده آواز.مسعودسعد.چون در حدّ کهولت و موسم عقل و تجربت رسند... صحیفه دل را پر فواید بینند. ( کلیله و دمنه ). و ثمرات و فواید آن را بصحیفه دل بنگاشتم. ( کلیله و دمنه ).
نه صحیفه است فلک هفت ده آیت ز برش
عاشقان این همه از سورت سودا شنوند.خاقانی.این هفت نقطه یک رقمند از خط کفش
و آن نه صحیفه یک ورق از دفتر سخاش.خاقانی.شرح مناقبش را باد آسمان صحیفه
تا در کف عطارد دیوان تازه بینی.خاقانی.صحیفه های معانی نوشتی و سر آن
بدست مهر ببستی و مره بنهادی.خاقانی.ای آنکه در صحیفه حسن آیتی شدی
گوئی کز ایزد آمده در شان کیستی.خاقانی.که آفتاب که کرد از هوا صحیفه ٔسیم
مثال نور نویسد بر او قلم تمثال.خاقانی.دو صحیفه بر دست کرام الکاتبین. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 448 ). اولاد و اعقاب الیاس بعد از آن صحیفه الیاس برخواندند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 291 ). وعده حق دررسید و صحیفه عمرش ختم شد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 206 ). صحیفه دانش ایشان برین قرار و اتفاق ختم افتاد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 105 ).
یک صحیفه ز نام نیک تو را