صحاب

معنی کلمه صحاب در لغت نامه دهخدا

صحاب. [ ص ِ ] ( ع اِ ) ج ِ صاحب. ( غیاث اللغات ). و جمع آن در فارسی «صحابان » است :
نبی آفتاب و صحابان چو ماه
بهم بستنی یکدگر راست راه.فردوسی.

معنی کلمه صحاب در فرهنگ معین

(ص ) [ ع . ] (اِ. ) جِ صاحب .

معنی کلمه صحاب در فرهنگ عمید

= صاحب

معنی کلمه صحاب در فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) جمع صاحب ۱ - همنشینان . ۲ - اصحاب پیغمبر ص . توضیح جمع این کلمه در فارسی صحابان است : نبی آفتاب و صحابان چو ماه بهم نسبتی ( بستنی ) یکدیگر راست راه .

جملاتی از کاربرد کلمه صحاب

نبی به وقت مؤاخات عزت و اصحاب به لفظ و صدق علی را برابر آورده
آن صحابی زین کفالت شد عیار تا یکی روزی که گشته بد سوار
لطف او چون درآمد اندر کار سگ اصحاب کهف بر درِ غار
چون صحابه یک بیک آزاده اند در هدایت چون نجوم افتاده اند
دربارهٔ فضیلت این سوره دو حدیث از ابی بن کعب از صحابه محمد نقل شده‌است. در حدیث اول که در منابع شیعه و سنی گزارش شده‌است آمده‌است:
اصحاب روستایی از توابع بخش خلیفان در شهرستان مهاباد است که در استان آذربایجان غربی ایران قرار دارد.
چشم ارباب نظر خلوت خاصت گردد خون اصحاب غرض جرعه جام تو شود
من از عشق و وفاداری شدم رسوا در این عالم به من رحمت نمی‌آرند احباب و نه اصحابم
نه هر که صاحب حسن است جور پیشه کند تو را چه شد که خود اندر کمین اصحابی؟
اصحاب طلب چون به صفایی برسند خواهند کز آنجا به رضایی برسند
هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَةَ، هذه السکینة طمأنینة الایمان فی قلب المؤمن التی بها یحمل القضایا و یقوی بالبلایا و هو قوله عزّ و جل وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ، أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ و هو الذی لا یهیجه شی‌ء و لا یرده مانع و هو فی قوله: یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ، و الایة نزلت فی ابی بکر الصدیق ثم فی مآثر اصحابه.