صبح دوم

معنی کلمه صبح دوم در لغت نامه دهخدا

صبح دوم. [ ص ُ ح ِ دُ وُ / دُوْ وُ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صبح صادق. صبح راستین. صبح آخرین :
آنکه چون صبح دوم گر دم زند در علم و دین
چون دم آخر نیابی در همه گیتیش یار.سنائی.شاه چو صبح دوم هست جهانگیر ازآنک
هم دل بوالقاسم است هم جگر بوتراب.خاقانی.چو صبح دوم سر برافلاک زد
شفق شیشه باده بر خاک زد.نظامی.آخر عهد شب است اول صبح ای ندیم
صبح دوم بایدت سر ز گریبان برآر.سعدی.پنبه از گوش برون کن که بناگوش سپید
دم صبحی است که صبح دوم آن کفن است.صائب.رجوع به صبح راست شود.

معنی کلمه صبح دوم در فرهنگ معین

( ~ ِ دُ وُ ) [ ع - فا. ] (اِمر. ) صبح صادق که یک ساعت و نیم پیش از طلوع خورشید است .

معنی کلمه صبح دوم در ویکی واژه

صبح صادق که یک ساعت و نیم پیش از طلوع خورشید

جملاتی از کاربرد کلمه صبح دوم

صدق آر فرا پیش که نوری ندهد چون صبح دوم دلی که صادق نبود
صبح دوم گرفت جهان گو چرا گرفت؟ اندر هوای شاه نزَد جز به صدق دم
هر وعده کآفتاب زمین و زمان دهد بی هیچ شک چو صبح دوم صادق اوفتد
چرا چو نجم سحر نادمیده‌کرد غروب چرا چو صبح دوم نارسیده ‌کرد سفر
چون مهر به یک دم همه آفاق بگیری چون صبح دوم گر بکشی تیغ دو دم را
شه به ته چتر سیه می چمید اول شب صبح دوم می‌دمید
دریغا که خورشید روز جوانی چو صبح دوم بود کم زندگانی
تا در ایّام نگردد نفس باد گره تا در آفاق دم از صدق زند صبح دوم
از پردهٔ صبح دوم خورشید تابان می‌رسد یا در بر صاحبدلان آن راحت جان می‌رسد
صبح دوم از پرتو انفاس شناسی نازد دم جان بخش مسیحای دو دم را