صب

معنی کلمه صب در لغت نامه دهخدا

صب. [ ص َب ب ] ( ع مص ) ریختن. ریختن آب و افشاندن آن. قوله تعالی : انا صببنا الماء صباً ( قرآن 25/80 ). || توسعاً، رسیدن مصیبت. فرود آمدن بلا و نازله :
صبت علی مصائب لو انها
صبت علی الایام صرن لیالیا.( منسوب به فاطمه ( ع ) ).

معنی کلمه صب در فرهنگ معین

(صَ بّ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) ریختن آب و مانند آن . ۲ - (مص ل . ) وارد آمدن مصیبت .

معنی کلمه صب در فرهنگ عمید

۱. ریختن.
۲. ریختن آب.

معنی کلمه صب در فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) ریختن ( آب و مانند آن ) ۲ - ( مصدر ) رسیدن مصیبت فرود آمدن بلا

معنی کلمه صب در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] صَبّ، به ریختن آب و مانند آن گویند و از آن در باب طهارت سخن گفته اند.
در تفاوت معنای دو واژه صبّ (ریختن) و غَسل (شستن) گفته اند: در تحقق عنوان صبّ، فشردن و جدا شدن آب از آنچه آب بر آن ریخته شده لازم نیست؛ لیکن در تحقق غَسل لازم است.
آب کشیدن لباس
در آب کشیدن چیزی مانند لباس و بدن که با ادرار پسربچه شیرخوار ، نجس شده است، صبّ کفایت می کند و نیازی به غَسل نیست.

معنی کلمه صب در ویکی واژه

ریختن آب و مانند آن.
وارد آمدن مصیبت.

جملاتی از کاربرد کلمه صب

گر ز من کاری طلب داری بگوی گفت دارم ای صبای مشکبوی
فیض امشب گر نباشد قبله دور فلک صبح مستی در طواف کعبه مقصود کیست
از نسیم صبح آب خنده گل می چکد فیض را یک باغبان این گلستان کرده اند
درین بودم که شد نیکو صفایی صباح‌الخیز زد باد صبائی
به صبا ماند عدل و نظر تو که جهان چون شود پیر پذیرد زصبا طبع صبی
آن کیست که بی‌میانجی صبح دست طرب از میان برآورد
الصبوح ای دل که جان خواهم فشاند دست هستی بر جهان خواهم فشاند