( صادرة ) صادرة. [ دِ رَ ] ( ع ص ) تأنیث صادر. || ( اِخ ) نام سدرةالمنتهی است. ( منتهی الارب ). صادره. [ دِ رَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان وراوی بخش کنگان شهرستان بوشهر، 9600گزی جنوب خاور کنگان ، کنار راه فرعی لار به گله دار. جلگه ، گرمسیر و مالاریائی. سکنه آن 63 تن شیعه ، فارسی زبان. آب از قنات و باران. محصول غلات ، تنباکو، کنجد. شغل اهالی زراعت. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ).
معنی کلمه صادره در فرهنگ فارسی
تانیث صادر
جملاتی از کاربرد کلمه صادره
ذوالنون مصری پادشاهی را گفت شنیده ام فلان عامل را که فرستادهای به فلان ولایت بر رعیت درازدستی میکند و ظلم روا می دارد. گفت روزی سزای او بدهم. گفت بلی روزی سزای او بدهی که مال از رعیت تمام ستده باشد پس به زجر و مصادره از وی بازستانی و در خزینه نهی. درویش و رعیت را چه سود دارد؟ پادشاه خجل گشت و دفع مضرت عامل بفرمود در حال.
از سبب مصادره شحنه عشق رهزند پس بر عاشقان شود راحت جان مصادره
دشمنان خطرناک تر ممکن است بازیکن را دستگیر کنند یا مواردی را مصادره کنند و بازیکن را به گودال ببرند. دشمنان همچنین میتوانند باعث سقوط بازیکن به سطح بعدی شوند. برخی اتاقها دارای گودالهایی با تله هستند. اگر بازیکن بمیرد، بازی از آخرین سطح از سر گرفته میشود.
هر چه برد مصادره از تن عاشقان گرو بازرسد به کوی دل نورفشان مصادره
شراب خواره چه ماند به ظالمی که چو سیل به یک مصادره سد خان و مان برافکنده
یکی اشاره به کشتن کرد و دیگری به زبان بریدن و دیگری به مصادره و نفی.
جواب آن است که واجب دو قسم است: یکی اندر فتوای ظاهر گوییم بر حد و درجه عوام خلق، آن مقدار که اگر بدان مشغول شوند عالم ویران نشود و به معیشت دنیا پردازند. و این آن بود که ایشان را از عذاب دوزخ برهاند. و واجب دوم آن بود که عموم خلق طاقت ندارند. هرکه بدان قیام نکند از عذاب دوزخ رسته باشد، ولیکن از عذاب حسرت فوق خویش رسته نباشد، چون اندر آخرت قومی بیند فوق خویش، چنان که ستاره بیند اندر آسمان. آن غبن و حسرت که با وی گردد هم عذابی باشد. این توبه که گفتیم واجب است اندر خلاص از این عذاب و چنان که همی بینیم اندر این جهان که چون یکی را از قرآن زیادت درجه ای و جاهی پدید آید جهان بر آن دیگران تنگ و تاریک همی شود و از غبن و حسرت آتشی اندر میان جان وی افتد، اگر چه از عذاب چون زدن و دست بریدن و مصادره کردن رسته است.
اما اگر برای کسی دیگر خواهد که مستحق زکوه بود و داند که بر آن کس زکوه واجب است روا بود، اگرچه رنج رسدش و چون خود مستحق زکات بود همچنین. اما آنچه از بیم ملامت یا از شرم دهد حرام بود ستدن آن که آن هم چون مصادره بود. و در فتوی در ظاهر زبان نگرند، اما این در این جهان به کار آید و در آن جهان در فتوای دل اعتماد کنند. چون گواهی می دهد که به کراهیت می دهد حرام بود.
روستایی که دیشب از دره جست مدهش توبه، کز مصادره جست
داد جگر مصادره از خود لعل پارهها جانب دیده پارهای رفت از آن مصادره
بخشش آفتاب بین بازدهد قماش مه هر چه ز ماه میستد دور زمان مصادره
مصادره های ناشی از اجرای اصل 43 قانون اساسی بخش بزرگی از اقتصاد ایران را تحت مالکیت بنیادهایی قرار داد که گزارش عملکرد مدیریتی و سود و زیان یا حتی میزان حقوق پرسنل خود را به دولتها نمیدهند. این امر اقتصاد ایران را غیر قابل کنترل توسط دولتها کرد و عملا باعث شد دولتها نتوانند برنامه های اقتصادی خود را اجرا کنند.