صاحب دولت

معنی کلمه صاحب دولت در لغت نامه دهخدا

صاحب دولت. [ ح ِ دَ / دُو ل َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) مقبل. خوش بخت. بختیار :
که از بی دولتان بگریز چون تیر
سرا در کوی صاحب دولتان گیر. نظامی.دست زن در ذیل صاحب دولتی
تا ز افضالش بیابی رفعتی.مولوی.پدر گفت : تو را ای پسر در این نوبت فلک یاری کرد... که صاحب دولتی در تورسید. ( گلستان ).
طریق و رسم صاحب دولتان است
که بنوازند مردان نکو را.سعدی. || عارف واصل : چون مرغ روحانیت طالب از بیضه بشریت بواسطه تربیت صاحب دولتی بیرون آید بعد از آن پروازگاه آن مرغ را جز حضرت ال̍ه کسی دیگر نمیداند. ( انیس الطالبین ص 121 ). || پادشاه : پس بگوی که خان داند که امروز مردم دو اقلیم بزرگ که زیر فرمان ما دو صاحب دولت اند، و بیگانگان دور و نزدیک از اطراف چشم نهاده تامیان ما حاصل دوستی بر چه جمله قرار گیرد. ( تاریخ بیهقی ص 210 ).
آفرین گویان عالم آفرین گویان شده
پیش تخت چون توصاحب دولت از برنا و پیر.سوزنی.|| مالدار ( در تداول عامّه ).

معنی کلمه صاحب دولت در فرهنگ معین

( ~ . دَ یا دُ لَ ) [ ازع . ] (ص مر. ) ۱ - نیکبخت . ۲ - توانگر.

معنی کلمه صاحب دولت در فرهنگ عمید

۱. صاحب اقبال، نیک بخت: که از بی دولتان بگریز چون تیر / بُنه در کوی صاحب دولتان گیر (نظامی۲: ۲۴۲ ).
۲. [قدیمی] توانگر: طریق و رسم صاحب دولتان است / که بنوازند مردان نکو را (سعدی۲: ۶۸۳ ).
۳. (تصوف ) عارف، عارف واصل.

معنی کلمه صاحب دولت در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - صاحب اقبال نیکبخت . ۲ - توانگر دولتمند مالدار .

معنی کلمه صاحب دولت در ویکی واژه

نیکبخت.
توانگر.

جملاتی از کاربرد کلمه صاحب دولت

هرکه صاحب دولت هر دوجهانست در نظر گاه خداوند اونهانست
صاحب دولت مجیر دولت و صدر کفات ناصر دین‌ کدخدای خسرو گیتی ستان
پدر گفت: ای پسر! تو را در این نوبت فلک یاوری کرد و اقبال رهبری که صاحب دولتی در تو رسید و بر تو ببخشایید و کسر حالت را به تفقدی جبر کرد و چنین اتفاق نادر افتد و بر نادر حکم نتوان کرد، زنهار تا بدین طمع دگرباره گرد ولع نگردی.
چنگ در فتراک صاحب دولتی زن تا رهی دل برای مال آن و ملک این غمگین مکن
چشم صاحب دولتان بیدار باشد صبحدم عاشقان را نالهای زار باشد صبحدم
گرچه دولت دادنش بی علت است طاعت حق کار صاحب دولت است
صاحبا! مقصود صاحب دولتان از پرده دار غیر ازین نبود که او مانع شود بیگانه را
تو آن منگر که صاحب دولت این جا به جز عیش و طرب کاری ندارد
چون تو صاحب دولتی هرگز نبودی در جهان هم نخواهد بود هرگز چون تویی در هیچ فن
کم فتد زین گونه صاحب دولتی در میان عشق جانان قربتی