صاحب حالت

معنی کلمه صاحب حالت در لغت نامه دهخدا

صاحب حالت. [ ح ِ ل َ ] ( ص مرکب ) دارای جذبه و شور. آنکه حرارتی و عشقی دارد :
که صاحب حالتان یکباره مردند
ز بی سوزی همه چون یخ فسردند.نظامی.

معنی کلمه صاحب حالت در فرهنگ معین

( ~ . لَ ) [ ازع . ] (ص مر. )کسی که شور و شوق و عشقی دارد.

معنی کلمه صاحب حالت در فرهنگ عمید

کسی که شوروشوق و عشق و هیجان دارد.

معنی کلمه صاحب حالت در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آن که عشقی و حرارتی دارد . ۲ - دارای جذبه و شور و شوق .

معنی کلمه صاحب حالت در ویکی واژه

کسی که شور و شوق و عشقی دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه صاحب حالت

و گفت: عارف لازم یک حال نبود که از عالم غیب هر ساعتی حالتی دیگر بر او می‌آید تا لاجرم صاحب حالات بود نه صاحب حالت.
که صاحب حالتان یک‌باره مردند ز بی‌سوزی همه چون یخ فسردند
بانگی عجب از آسمان در می‌رسد هر ساعتی می‌نشنود آن بانگ را الا که صاحب حالتی
صاحب حالت شدن حلهٔ تن سوختن خارج عادت شدن عدهٔ غم داشتن