شینی
جملاتی از کاربرد کلمه شینی
مکنید از من درویش فراموش، آن دم ای عزیزان چو نشینید به خلوت با یار
بر دیده نشینی و بدل درباشی ور آتش و آب هیچ بیمت نبود
بیا تا میان دو لشگر به هم نشینیم و گوییم ازبیش وکم
چو مجمرش شده چهره زآتش می غیر سزد بر آتش اگر همچو عود بنشینی
بپیش مردم نادیده این سخن شینیست که غیر دلبر ما در جهان دگر شی نیست
نمی باشد اندر پی ننگ ونام کندهمنشینی به هر خاص وعام
چه نشینی به رقیبان و دلم خون سازی گر وفایی نکنی جور و جفا هم مپسند
از باشگاههایی که در آن بازی کردهاست میتوان به باشگاه فوتبال شینیک یاروسلاول اشاره کرد.
گر این جور و جفا بر من گزینی الهی هم به روز من نشینی
اگر در آینه روزی جمال خویش ببینی زحال من شوی آگه به روز من بنشینی
هر نیر که بر سینه زدی گو دل و جان هست فارغ ز چه بنشینی و بیگانه چه باشی