شیمه
معنی کلمه شیمه در لغت نامه دهخدا

شیمه

معنی کلمه شیمه در لغت نامه دهخدا

شیمه. [ م َ / م ِ ] ( از ع ، اِ ) شیمة. عادت و طبیعت. ( ناظم الاطباء ). طبیعت و عادت و خوی. ( غیاث ). خوی ( و بدین معنی به همزه نیز آمده ). ( آنندراج ). ج ، شیَم. ( مهذب الاسماء ). خوی نیک. ( دهار ).خو. شنشنه. هجیر. شئمة. دأب. عادت. خصلت. دیدن. خلق. طبیعت. طینت. سرشت. ( یادداشت مؤلف ) :
گر باد به فرخار برد شیمه داروت
از قوت او روح پذیرد بت فرخار.سنایی.رجوع به شیمت شود.
|| خاک برکنده از زمین. ج ، شیَم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).
شیمه. [ م َ / م ِ ] ( اِ ) قسمی از انگور. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از برهان ).

معنی کلمه شیمه در فرهنگ معین

(ش مَ ) [ ع . شیمة ] (اِ. ) خلق ، خوی ، عادت .

معنی کلمه شیمه در فرهنگ عمید

۱. خلق، خوی، طبیعت.
۲. عادت.

معنی کلمه شیمه در فرهنگ فارسی

خلق، خوی، بیعت، عادت، شیم جمع
( اسم ) خلق خوی طبیعت عادت جمع : شیم .
قسمی از انگور

معنی کلمه شیمه در فرهنگ اسم ها

اسم: شیمه (دختر) (عربی) (تلفظ: šime) (فارسی: شيمه) (انگلیسی: shime)
معنی: طینت، سرشت، ( در قدیم ) عادت و طبیعت، خوی، خصلت

معنی کلمه شیمه در دانشنامه عمومی

شهر شیمه ( به فرانسوی: Chimay ) در شهرستان توئن در استان انو در منطقه فدرال والوون در کشور بلژیک واقع شده است.
معنی کلمه شیمه در فرهنگ معین
معنی کلمه شیمه در فرهنگ عمید
معنی کلمه شیمه در فرهنگ فارسی
معنی کلمه شیمه در فرهنگ اسم ها

معنی کلمه شیمه در ویکی واژه

شیمة
خلق، خوی، عادت.

جملاتی از کاربرد کلمه شیمه

نه بپرورد مریم از پاکی روح حق در مشیمهٔ خاکی؟
بگشت شیمه و خوی مصاحبان موافق مخالفت مشمر گر بگشت شیمه و خویم
عشق را، از یک مشیمه ازاده‌ایم لب به یک پستان غم بنهاده‌ایم
نیست عجب گر جنین ز هیبت قهرت پیر برون آید از مشیمهٔ مادر
نطفه های قطرات امطار از شوق مرکز بر رحم زمین فرو می رود و بنات نبات از جنبش محبت سر از مشیمه خاک بیرون می کنند.
برشکافد صبا مشیمهٔ شب طفل خونین به خاور اندازد
شرر پریده رنگت اگر این بهار دارد ز مشیمهٔ تعین به چه ننگ زاده باشی
اندر مشیمهٔ عدم از نطفهٔ وجود هر دو مصورند ولی نامصورند
باز با آب زن در آمیزد زود اندر مشیمه شان ریزد
ز چهر تو کاخ عقل پر قمر خانگی سلب نگردد ز تو شیمهٔ مردانگی
بعضی زبان‌شناسان همچنان نام المیتو را یک نام مغولی می‌دانند. پسوند «تو» که یک پسوند مغولی است، به‌معنی دارنده می‌باشد، مانند: شیمه‌تو، بانیرو؛ برکت‌تو، بابرکت، بچه‌تو، صاحب فرزند و… با حساب بالا، اگر «اله» و «می» به معنی عقاب باشد و «تو» به معنی دارنده، پس المیتو در زبان مغولی نیز به معنی مکان پر از عقاب می‌باشد.
لگات در سال‌های ۱۹۳۱ و ۱۹۳۲ در مسابقهٔ جایزه بزرگ دس فرانتیرس در شیمه با یک خودروی بوگاتی به پیروزی دست یافت.