شیطانک
معنی کلمه شیطانک در لغت نامه دهخدا

شیطانک

معنی کلمه شیطانک در لغت نامه دهخدا

شیطانک. [ ش َ / ش ِ ن َ ] ( اِ مرکب ) عنکبوت. ( یادداشت مؤلف ). || قسمتی متحرک از تفنگ که به اراده تیرانداز بسختی بر پستانک خورد و آتش از چاشنی جهاند. در تفنگ و امثال آن ،آهنی که با کشیدن پاشنه بر چاشنی بسختی فرودآید و آنرا مشتعل کند. ( یادداشت مؤلف ). دنگ. چخماق. || ( اصطلاح موسیقی ) درساز، پرده نخستین تار یا چیزی شبیه خرک بالای دسته.( یادداشت مؤلف ). سیمگیرساز. ( فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه شیطانک در فرهنگستان زبان و ادب

{nut} [موسیقی] قطعه ای در برخی از زه صداها، بین سرپنجه و دستۀ ساز که زه ها بر روی آن قرار می گیرند و یکی از عوامل محدودکنندۀ طول زه مرتعش است

معنی کلمه شیطانک در دانشنامه عمومی

Simrad نام قطعه ایست در سازهای موسیقی که وظیفه نگهداری و تقسیم بندی سیم ها را در بالای دستهٔ ساز بر عهده دارد. جنس Simrad معمولاً از استخوان است اما امروزه با پلاستیک هم ساخته می شود. درسنتور و دیگر سازهای سنتی هم Simrad وجود دارد.
معنی کلمه شیطانک در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه شیطانک در دانشنامه عمومی

جملاتی از کاربرد کلمه شیطانک

و فی الخبر عن جندب بن سفیان قال: اشتکی رسول اللَّه (ص) فمکث لیلتین او ثلثا لا یقوم فجاءت امرأة فقالت: ما اری شیطانک الّا قد ترکک لم اره قربک منذ لیلتین او ثلاث؟!