شیبان

شیبان

معنی کلمه شیبان در لغت نامه دهخدا

شیبان. ( نف ، ق ) اسم فاعل از شیبیدن. ( حاشیه برهان چ معین ). || آمیخته و برهم زده و درهم کرده. ( برهان ). درهم. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). || لرزان. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). || لرزنده. || پریشان و آشفته ، و شیبانیدن مصدر آن است ، و بر آن قیاس شیبد و شیباند و شیبانید و شیبانیده و شیبم. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ).
- شیباندل ؛ پریشان حال :
چو از خنجرروز بگریخت شب
همی رفت شیباندل و خشک لب.فردوسی.
شیبان. [ ش َ / شی ] ( ع اِ ) شیبان و ملحان ، نام دو ماه زمستان است که در آن سردی زیاده باشد. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
- یوم شیبان ؛ روز سرد با ابر تنک بی باران. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).
شیبان. [ ش َ ] ( اِخ ) نام قبیله ای است که میان عدن و مکلا سکنی دارند. ( از معجم قبایل العرب ).
شیبان. [ ش َ] ( اِخ ) بطنی از بنی سلیم. ( از معجم قبایل العرب ).
شیبان. [ ش َ ] ( اِخ ) تیره ای از عبیدبن ثعلبةبن یربوع از عدنانیة. ( از معجم قبایل العرب ).
شیبان. [ ش َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان ترگور بخش سلوانای شهرستان ارومیه است و 160 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).
شیبان. [ ش َ ] ( اِخ ) محله ای است در بصره و موسوم به بنوشیبان. ( از معجم البلدان ).
شیبان. [ ش َ ] ( اِخ ) ابن احمدبن طولون. پنجمین از امرای بنی طولون ، جلوس و عزل 292 هَ. ق. انقراض سلسله در زمان او به دست خلفای عباسی صورت گرفت. ( از فرهنگ فارسی معین ).
شیبان. [ ش َ ] ( اِخ ) ابن ثابت بن قره. او راست کتاب الانواء. ( از کشف الظنون ).
شیبان. [ ش َ ] ( اِخ ) ابن ثعلبةبن عکابة. جدی جاهلی است ، و نسل او بطنی از قبیله بکربن وائل از عدنانیه اند و از آنهاست ذهل و تیم و ثعلبة. ( از اعلام زرکلی چ 2 ج 3 ص 263 ).
شیبان. [ ش َ ] ( اِخ ) ابن ثعلبة. بطنی از بکربن وائل از عدنانیه است و از قبایل این بطن بنورقاش ، آل عمروبن مربد، بنومازن بن شیبان هستند. ( از معجم قبائل العرب ).
شیبان. [ ش َ ] ( اِخ ) ابن جوجی بن چنگیز، خان مغول و مؤسس خاندان شیبان در قرن ششم هجری است. موقعی که «باتو» به مجارستان حمله برد ( 1140 م. ) برادرش شیبان با او بود و چون از خود کفایت و لیاقت بروز داد، «باتو» نه تنها او را عنوان پادشاهی مجارستان - که فقط مقامی اسمی بود - داد بلکه مساکن عده ای از قبائل شمالی خانات «اردا» را هم به او واگذاشت. شیبان تابستانها را از حدود کوههای اورال به اطراف نهرهای «ایلک » و «ارقیز» و زمستانها را بحدود مجاری «سیر» و «چو» و «ساری سو» میرفت. پشت ششم او منگوتیمور با «ازبک » خان کل سیراُردو معاصر بود. و قبایل خاندان شیبان از آن تاریخ ببعد به ازبکان مشهور شده ، این اسم بر روی ایشان ماند. ( از فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه شیبان در فرهنگ معین

(ص فا. ) ۱ - پریشان . ۲ - درهم ، آشفته . ۳ - لرزان .

معنی کلمه شیبان در فرهنگ عمید

از ماه های زمستان (کانون اول ) که در آن زمین از برف پوشیده و سفید می شود.

معنی کلمه شیبان در فرهنگ فارسی

ابن جوجی بن چنگیز خان مغول و موسس خاندان شیبان ( قر. ۶ه./ ۱۲ م . ). موقعی که با تو بمجارستان حمبه برد ( ۱۱۴٠ م . ) برادرش شیبان با او بود و چون از خود کفایت و لیاقت بروز داد با تو نه تنها او را عنوان پادشاهی مجارستان - که فقط مقامی اسمی بود - داد بلکه مساکن عده ای از قبایل شمالی خانات [ اردا ] را هم باو واگذاشت .شیبان تابستانها را از حدود کوههای اورال باطراف نهرهای [ ایلک ] و [ ارقیز ] و زمستانها را بحدود مجاری [ سیر ] و [ چو ] و [ ساری سو ] میرفت . پشت ششم او منگو تیمور با [ ازبک ] خان کل سیر اردو معاصر بود و قبایل خاندان شیبان از آن تاریخ ببعد به ازبکان مشهور شده این اسم بر روی ایشان ماند.
( صفت ) ۱ - پریشان . ۲ - آشفته درهم. ۳ - لرزان .
نام دو ماه زمستان که که در آن سردی زیادی باشد .

معنی کلمه شیبان در فرهنگ اسم ها

اسم: شیبان (پسر) (عربی)
معنی: از قبایل عرب

معنی کلمه شیبان در دانشنامه عمومی

شیبان ( به انگلیسی: Sheyban ) شهری در بخش ویس شهرستان باوی در استان خوزستان قرار گرفته است. شیبان در شمال شهر اهواز و مسیر جاده اهواز - شوشتر - مسجدسلیمان و در شرق رودخانه کارون قرار گرفته است. شیبان در سال ۱۳۹۵، تعداد ۳۶، ۳۷۴ نفر جمعیت داشته است. زبان مردم شهر عربی است.

معنی کلمه شیبان در ویکی واژه

پریشان.
درهم، آشفته.
لرزان.

جملاتی از کاربرد کلمه شیبان

ابوعمرو اسحاق بن مِرار شیبانی (۷۱۸–۸۲۱م) زبان‌شناس، شاعر و نویسندهٔ عراقی در سدهٔ دوم هجری بود. او در ابتدار آموزگار کودکان بنی‌شیبان در رمادهٔ کوفه بود. مدتی ساکن بغدادش شد و در زبان‌شناسی از مذهب کوفی پیروی می‌کرد. «کتاب الخیل»، «کتاب اللغات»، «کتاب النوادر الکبیر»، «کتاب غریب الحدیث»، «کتاب خلق الانسان»، «کتاب الإبِل»، «کتاب النحلة» از آثار اوست. حدود هشتاد مجموعه از اشعار قبایل را گردآورد و در مسجد کوفه نهاد.
نخستین هست قاآن و دوم فضل و سیم تبّع‌ چهارم حاتم طائی و پنجم معن‌ بن شیبان
در زمان خلافت معاویه، حاکم دودمان امویان، شخصی به نام مصقلة بن هبیرة الشیبانی با چهار هزار سرباز و به نقلی بیست هزار تن، برای فتح طبرستان، راهی این سرزمین شد. پس از دو سال درگیری بین وی با فرخان بزرگ توانست وارد طبرستان شود. نبردهای هبیره و فرخان دو سال طول کشید و سرانجام ارتش اموی نابود شده و مصقله در کجور به قتل رسید.
ابوعبدالله مغربی معروف به شیخ مغربی از علمای اهل سنت و بزرگان تصوف در قرن سوم هجری بود.ابراهیم خواص و ابراهیم‌بن‌شیبان کرمانشاهی از شاگردان او بودند.
چو شیرازی کند با لشکر شیبانیان کوشش اسیر بند غفلت‌های شیطانی است تهرانی
کلید کعبه به شیبانیان رسید و بسی فزونترند بنی هاشم از بین شیبان
نسبش «ابوالعباس احمد بن یحیی بن یسار شیبانی بغدادی» ذکر کرده‌اند. در ربیع‌الاول ۲۰۰ق/اکتبر ۸۱۵م در بغداد زاده شد. از ۲۱۸ تا ۲۲۵ق نزد الفراء علم آموخت سپس ده سال شاگردی ابن اعرابی نمود (۲۲۵–۲۳۵ق). از ابن اعرابی بسیار علم لغت آموخت. نحو را از سلمة بن عاصم گرفت و نیز نزد محمد بن حبیب و ابوالعباس مبرد به فراگیری پرداخت.
ز بخل طعنه نیوشد به‌ گاه بخشش تو عطای حاتم و انعام معن شیبانی
بو حلیم زریر شیبانی پیل صفدار و شیر آتش کار
ابراهیمِ شیبان گوید شرف اندر تواضع است و عزّ اندر تقوی و آزادی اندر قناعت.
«آبیکیو» یازدهمین قسمت از فصل سوم سریال تلویزیونی آمریکایی بریکینگ بد و سی و یکمین قسمت از کل این سریال است. این قسمت توسط جان شیبان و توماس اشنوز نوشته شده و توسط میشل مک‌لارن کارگردانی شده است. عنوان این قسمت اشاره به شهر آبیکیو، نیومکزیکو، جایی که جورجیا اوکیف خانه و استودیو داشت.
بر چرخ نهد زریر شیبانی زین این مرتبت زریر شیبانی بین
طلب شمرده بخود حتم، حاتم طائی طمع نوشته ی بخود ختم، معن شیبانی
بکر بن محمّد مازنی شیبانی با کُنیهٔ ابوعثمان (درگذشته به سال 248 ق برابر ۸۶۳ م) ادیب، زبان‌شناس و نویسنده عراقی در سدهٔ سوم هجری/ نهم میلادی بود.
شاد باش ای پیشوای اهل شیبان شاد باش بر تو و بر ذوالفقارت آفرین باد آفرین
ابراهیم شیبان گوید هر کی خواهد که از جملۀ بطّالان بود گو رخصت را ملازم گیر.