شیاره

معنی کلمه شیاره در لغت نامه دهخدا

( شیارة ) شیارة. [ رَ ] ( ع مص ) شیار. به معنی انگبین چیدن از خانه زنبور عسل. شَور. مَشار. مَشارة. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به مصادر مذکور شود.

معنی کلمه شیاره در فرهنگ فارسی

شیار بمعنی انگبین چیدن از خانه زنبور عسل .

جملاتی از کاربرد کلمه شیاره

خفتگان همراز با بیدارها مست ها رقصنده با هوشیارها
رودهایی که درون موزل، راین و موز تخلیه می‌شوند، شیارهای عمیقی در آیفل پدیدآورده‌اند و دره‌های بزرگی را شکل داده‌اند.
ساقی به یک کرشمه مستانه در ازل بربود عقل و دین و دل هوشیارها
این صفحه در عقب و بالا با استخوان پروانه‌ای و در عقب و پائین با استخوان تیغه بینی و در جلو و بالا با استخوان‌های بینی و در جلو و پائین با غضروف میانی بینی مفصل می‌شود و ممکن است به یک طرف بیشتر خمیده باشد (انحراف بینی) و در قسمت بالای این سطح شیارهایی دیده می‌شود که اثر رشته‌های بویایی است.
محفظه استوانه ای شکل نگهدارنده پیچ می‌باشد. انتقال حرارت به مواد بیشتر از طریق سیلندر صورت می‌گیرد و ایجاد جریان درگ با استفاده از آن میسر می‌گردد. در بعضی از موارد بر روی سیلندر نیز شیارهایی به عنوان کانال انتقال مذاب تعبیه می‌شود.
غافل مشو صغیر ز درها که سفته اند از بهر هوشیاری ما هوشیارها
برخی اتاق‌های تمیز دارای فشار مثبت هوا هستند و در این موارد در صورت وجود هرگونه درز و شیار در محیط اتاق تمیز به هوای بیرون، هوا از محیط اتاق تمیز خارج می‌شود و با این فشار مثبت هوا، از ورود هوای بیرون از این شیارها به داخل اتاق پیشگیری صورت می‌گیرد.
در ماشینکاری بادی الکتریک خالص شیار و خراش‌های نامنظم و عمیق‌تری روس سطح قطعه کار ایجاد می‌شود، که باعث زبری آن می‌شود؛ ولی باافزودن پودر به دی الکتریک، پودرها باعث توزیع انرژی تخلیه الکتریکی و اصابت به سطح قطعه کار وکم عمق شدن شیارها و منظم شدن حفره‌ها می‌شود و لذا صافی سطح بهبود می‌یابد.
و آمدی زان شیارهاش پدید کرم‌هایی لطیف‌، زرد و سفید