شیادی

معنی کلمه شیادی در لغت نامه دهخدا

شیادی. [ ش َی ْ یا ] ( حامص ) از لغات مولده. مکاری و چاپلوسی. ( ناظم الاطباء ). چاپلوسی. || عمل و حالت شیاد. حیله گری. مکاری. ( فرهنگ فارسی معین ). حیله بازی و شید وزرق و سالوسی. ( ناظم الاطباء ). شارلاتانی. ( یادداشت مؤلف ). || ریاکاری. ( فرهنگ فارسی معین ).

جملاتی از کاربرد کلمه شیادی

زاهدا امروز منع باده‌خواران گو مکن بزم شیادی میارا تار زراقی متن
نه شمع انجمنی تا که روشنی بخشد نه شاهدی که غم از دل برد بشیادی
که از شیادی این گردون پر شید به صیادی چو تو کرده بسی صید
سبحه زهد و سالوسی، خرقه زرق و شیادی آه ازین خدا ترسی، داد از این مسلمانی
نکرده چاره مکر تو هیچ مکاری نبرده پنجهٔ شید تو هیچ شیادی
عیاری و طرّاری و سحّاری و مکّار صیادی و شیادی و محتالی و فتان
رند شیادی که دارایی وی یک کت و شلوار و یک سرداری است
ندهد سیم و زر آن را که نه هم چون شب و روز خود به نمامی و شیادی معتاد بود
هر آنگش ساده تر دانی چنان ...گی داند که مفتی راه شیادی وصوفی رسم طراری
زلف چون دزد ستم دیده زشیادی چند لب چو جادوگر مغلوب زنقادی چند