شکوی

معنی کلمه شکوی در لغت نامه دهخدا

شکوی. [ ش َ وا ] ( ع اِمص ) گله. شِکوه. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). گله. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( غیاث ). گله مندی. گله گزاری. شکایت. اشتکاء. شکوه. تشکی. مُست. رفعقصه. رفع دعوی. گزرش. ( یادداشت مؤلف ) :
نی نی از بخت شکرها دارم
چند شکوی که شوک بی ثمراست.خاقانی.آهی از سر شکوی به اغراق چنان برکشد که از آن هر دیده گریان و هر اشک ناروان روان گردد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 444 ).
چون بریده شد برای حلق دست
مرد زاهدرا در شکوی ببست.مولوی.|| بیماری. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
شکوی. [ ش َ وا ] ( ع مص ) شکاة. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). گله کردن. ( آنندراج ) ( غیاث ) ( المصادر زوزنی ) ( دهار ). || نالیدن. زاریدن. بنالیدن. ( از یادداشت مؤلف ). رجوع به شکاة و شکایة شود.

معنی کلمه شکوی در فرهنگ معین

(شَ ) [ ع . ] (اِمص . ) شکایت .

معنی کلمه شکوی در فرهنگ فارسی

گله کردن، شکایت کردن، گله وناله، شکوه وشکایت
( اسم ) شکایت گله مندی .
گله کردن نالیدن زاریدن .

معنی کلمه شکوی در ویکی واژه

شکایت.

جملاتی از کاربرد کلمه شکوی

الکساندر ماشکویچ (عبری: אלכסנדר משקביץ‎؛ زادهٔ ۲۳ فوریهٔ ۱۹۵۴) کارآفرین و سرمایه‌دار اهل قزاقستان است، که از سهامداران اصلی شرکت منابع طبیعی اوراسیا بشمار می‌آید.
به مشکوی زرین ده و دوهزار کنیزک به کردار خرم بهار
ای مونس جان بر گوی راز دل این مشکوی که نیمه شبم زاین کوی آهنگ رباب آمد
وی در ۲۸ مارس ۱۹۵۳ در ایروان به دنیا آمد و از دانشگاه دولتی علوم پرورشی خاچاطور آبوویان ارمنستان و انستیتو ادبیات ماکسیم گورکی فارغ‌التحصیل گشت. شکویان برندهٔ جوایزی همچون مدال موسس خورناتسی (۲۰۱۷) شده‌است. وی در ۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۱ در سن ۶۸ سالگی درگذشت.
چه باغ است اینکه چون مشکوی خسرو مقام عشرت شیرین لبان است؟!
که ناگهان به مشامم نسیم وصل رسید نمود ناطقه طی، ناله های شکوی را
به قصد کعبه مُحرِم شد دلم دوش از سر مستی چو از دنبال او رفتم به مشکوی تو می‌آمد
دفتر مرکزی آئرولوگیک در اشکویدیتس، آلمان واقع شده‌است و به ۲۲ مقصد، پرواز مستقیم انجام می‌دهد.
چَوِ ش دَ کارده شکویت ولَول ودَارد سَرِ یَوه
از ایشان هر آن کس که آمدش خوش به مشکوی زرّینش بردند کش
ز مشکوی شیرین بیامد برش ببوسید پای و زمین و برش
برآسود روزی دو در لهو و ناز ز مشکوی دارا خبر جست باز
ابن‌مسکویه در حدود ۳۲۰ یا ۳۲۶ هجری در شهر باستانی مشکویه متولد شد. در همان کودکی علومِ مقدماتی را فراگرفت، و به‌سرعت در طبیعیات و الهیات و ریاضیات و طب عالمی سرشناس شد. از تحقیقات چنین برمی‌آید که ابن‌مسکویه تاریخ طبری را نزد ابواحمد علی بن کامل قاضی آموخته. وی در آغاز زردشتی و بعد اسلام آورد و مدتی در استخدام محمد بن المهلبی وزیر معزالدوله بود و سپس نزد ابن العمید، وزیرِ رکن‌الدوله دیلمی، به سمت کلیددارِ کتابخانهٔ وی بود. اما پس از کشته شدنِ وی، به خدمتِ عضدالدوله رسید. او در دربارِ دیلمیان صاحبِ مقام و منزلت والایی بود، چنان‌که خود را از صاحب بن عباد کم‌تر نمی‌دانست. ابن‌مسکویه در ۴۲۱ هجری درگذشت.
ایشیک آقاسیان که زیر دست ایشیک آقاسی باشی بکار می‌پرداختند، بنا بنوشته تذکره الملوک از میان (اُمرازاده وغیر از امرازاده از آقایان معتبر هر کدام لیاقت خدمت حضور دارند) برگزیده می‌شدند تا در دربار بکار پردازند. مشکوی شاهی (حرم) نیز خود ایشیک آقاسی باشی جداگانه‌ای داشت.
فرماندهی عالی ارتش روسیه درابتدای جنگ جهانی اول با نیکولاس نیکولاویچ دوک بزرگ بود، دوک دستوراً زیر نظر تزار قرار داشت. پسر بزرگ تزار در آخرین دقایق اوت ۱۹۱۴ نیکلای یکم (روسیه) شد و در ابتدای جنگ هیچ نقشی در تدوین برنامه‌های نظامی نداشت. نیکولای یانوشکویچ رئیس ستاد بود. در تابستان ۱۹۱۵ خود تزار به همراهی میخائیل آلکسیف فرماندهی پرسنل نظامی را برعهده گرفت. در بین سالهای ۱۹۱۵ تا ۱۹۱۷ مقر استاوکا در موگیلف بود و نیکلاس دوم (تزار) برای مدت طولانی فرماندهی کل را برعهده داشت.
این روستا در دهستان فدشکویه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۵۶ نفر (۶۰خانوار) بوده‌است.
به مشکوی دارا شو از ما بگوی که اینجا بدان گشتم آرام جوی
کنون گر مصلحت بینی ز راهت برم پنهان سوی مشکوی شاهت