شکن در شکن

معنی کلمه شکن در شکن در لغت نامه دهخدا

شکن در شکن. [ ش ِ ک َ دَ ش ِ ک َ ] ( ص مرکب ، ق مرکب ) نغمه در نغمه. با نغمه ها و آهنگهای گوناگون :
یکی چامه گوی و دگر چنگ زن
سوم پای کوبد شکن در شکن .فردوسی. || شکنج در شکنج. چین در چین. پرچین. پر پیچ و خم :
بر او راه ماران شکن در شکن.اسدی.فروهشته گیسو شکن در شکن
یکی پایکوب و یکی دستزن.نظامی.بازپرسید ز گیسوی شکن در شکنش
کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست.حافظ.زلف تو پیچ پیچ و شکن در شکن خوش است
زیرا بنفشه هرچه بود دسته دسته به.ادیب السلطنه سمیعی.

معنی کلمه شکن در شکن در فرهنگ معین

(ش کَ. دَ. ش کَ ) (ص مر. ) پیچ در پیچ .

معنی کلمه شکن در شکن در فرهنگ فارسی

( صفت ) پیچ در پیچ .

معنی کلمه شکن در شکن در ویکی واژه

پیچ در پیچ.

جملاتی از کاربرد کلمه شکن در شکن

چون زلف تو هرچند شکن در شکنست با توبه همان کند که با من کرده است
بده آن جوهر آسایش و معجون سرور که دلم چون سر زلف تو، شکن در شکن است
ز شانه زلف شکن در شکن، مزن برهم که آشیانه مرغ دلی است هر شکنی
ای سیدا ز بخت سیاهم دهد نشان روزی که زلف یار شکن در شکن شود
در سر زلف سعادت که شکن در شکن است واجب آید که نگونتر ز سر شانه شویم
پر خم نمودی رسن را زلف شکن در شکن را بردی دل و دین من را ای ترک غارتگر دل
فرو هشته گیسو شکن در شکن یکی پای‌کوب و یکی دست‌زن
با سر زلف شکن در شکنش عهد مبند که بدین واسطه ما بی سر و سامان شده‌ایم
بوستان مجلس و شمشاد و گل و سنبل او قامت و عارض و زلفین شکن در شکن است
برو راه ماران شکن در شکن چو آهخته بر برف پیچان رسن