( شکرة ) شکرة. [ ش َ ک َ / ک ِ / ک ُ رَ ] ( ع اِمص ) پرشیرشدگی ستور. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد )( از متن اللغة ). بسیار شدن شیر گوسفند. ( المصادر زوزنی ). || ( اِ ) دفعه. ( از اقرب الموارد ). شکرة. [ ش َ ک ِ رَ ] ( ع ص ) ناقة شکرة؛ ماده شتر پرشیر. ج ، شَکاری ̍، شَکِرات ،شَکْری ْ. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). آن اشتر که پستانش پر از شیر بود. ( مهذب الاسماء ). || عشب شکرة؛ گیاهی که شیر افزاید. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). شکره. [ ش ِ ک َ رَ / رِ ] ( ص ، اِ ) شکارچی. صیاد. شکاری. شکارگر. نخجیرگر. شکارکننده. صاید. قانص. قناص. ( یادداشت مؤلف ). || شکار. شکاری. صید. ( یادداشت مؤلف ) : با غلامان و آلت شکره کرد کار شکار و کار سره.عنصری.شغفی عظیم به شکره [ و ] یوز و سگ شکاری و باز و کبوتر داشت. ( راحةالصدور راوندی ). این فوج را نوبت بود برنشستند به تماشای شکره و راست براندند تا لب جیحون. ( راحةالصدور راوندی ). || پرنده شکاری از جنس باشه و از آن کوچکتر. ( آنندراج ) ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). مرغ شکاری که معروفست. ( غیاث ). اشکره. مرغ شکاری. ( یادداشت مؤلف ). مرغان شکارکننده. ( فرهنگ اوبهی ). همان اشکره مرغ شکاری است. ( انجمن آرا ): تحریش ؛ بر یکدیگر برآغالیدن شکره. ( المصادر زوزنی ). مسته ؛ خورش شکره. ( فرهنگ اسدی ) : هر سواری طبل بازی داشت و سگ شکاری و بسیاری یوز و شکره و دام. ( مجمل التواریخ و القصص ). آموختن شکره آن باشد که چون بخوانندش بازآید. ( راحةالصدور راوندی ). از خوراسان بیامد و راه آورد و پیشکش بسیار آلت تجمل آورد از سراپرده جهرمی و نوبتی اطلس و سلاحهای نیکو و ساختهای مرصع و به جواهر واسبان تازی تنگ بسته و شکره... ( راحة الصدور راوندی ).
معنی کلمه شکره در فرهنگ معین
(ش کَ رَ یا رِ ) [ په . ] (ص . ) شکار - کننده .
معنی کلمه شکره در فرهنگ عمید
هر مرغ شکاری مانند باز، شاهین، و عقاب، شکاری، شکارکننده: با غلامان و آلت شکره / کرد کار شکار و کار سره (عنصری: ۳۶۹ ).
معنی کلمه شکره در فرهنگ فارسی
شکاری، شکارکننده، هرمرغ شکاری مانندبازوشاهین ۱ - ( صفت ) شکار کننده شکرنده : با غلامان و آلت شکرنده کرد کار شکار و کار سره . ( عنصری ) . ۲ - مرغ شکاری . نافه شکره ماده شتر پر شیر یا عشب شکره گیاهی که شیر افزاید .
معنی کلمه شکره در دانشنامه عمومی
شکره (ساز). شکره ( زبان یوروبایی: Ṣẹ̀kẹ̀rẹ̀ ) ، یک ساز کوبه ای یوروبا است که از کدوی خشک شده با مهره ها یا کاوری ها بافته شده و به صورت توری روی کدو را می پوشاند. شکره در یوروبالاند ( Yorubaland ) ، که شامل کشورهای نیجریه، بنین، و توگو است، سرچشمه می گیرد. رجوع به یوروبا شود. این ساز در سنت های فولکلور آفریقای غربی و آمریکای لاتین و همچنین برخی از سبک های موسیقی رایج است. در اجرا تکان داده می شود و یا به دست ها ضربه می زند. شکره از کدوهای تاک که روی زمین می رویند درست می شود. شکل کدو تعیین کننده صدای ساز است. شکره با خشک کردن کدو به مدت چند ماه و سپس جدا کردن پالپ و بذر آن درست می شود. پس از ساییده شدن، مهره کاری ماهرانه و همچنین رنگ اضافه می شود. در سرتاسر قاره آفریقا سازهای کوبه ای مشابه کدو/مهره یا کدو/بذر وجود دارد. برخی از آنها لیلولو، آگزاتسه ( Axatse ) در غنا، جابارا در گینه، اوشاکا ( ushàkà ) ، چکوئره و ساسا ( saa saa ) در لیبریا هستند. آگبه طبل کدویی با پوسته کاوری است که آن را معمولاً با نخ پنبه ای سفید می بندند. آگزاتسه کدوی کوچکی است که با گردن گرفته می شود و بین دست و پا ضرب می شود. در لیبریا، تور دارای یک "دم" بلند است که از طریق آن مهره ها دستکاری می شوند. در کوبا، شکره، همچنین به عنوان آگو ( aggué ) یا ابوه ( abwe ) شناخته می شود، کدوی توخالی بزرگی ( حدود ۵۰ سانتی متر طول ) است که تقریباً به طور کامل توسط شبکه ای از طناب احاطه شده است، که مهره های رنگی زیادی به آن متصل می شوند. به طور گسترده در موسیقی مقدس و عامه پسند آفریقایی - کوبایی ( Afro Cubans ) استفاده می شود، ممکن است پیچ خورده، تکان داده شود یا سیلی زده شود و انواع مختلفی از افکت ها را ایجاد کند. از نظر موسیقی، نسبت به ماراکاها انعطاف پذیرتر است. در برزیل به این جغجغه کدوی آفریقایی خِکوِرِه ( xequerê ) می گویند. از کدویی ( کاباچا ) تشکیل شده است که از وسط آن بریده شده و سپس در توری پیچیده شده است که در آن مهره ها یا توپ های پلاستیکی کوچک نخ می شود. افوکس ( afoxé ) یک ساز مشابه و کوچک تر است.
معنی کلمه شکره در ویکی واژه
شکار - کننده.
جملاتی از کاربرد کلمه شکره
امیراحمدی در ۱۲۸۸ش در محاصره مجلس شورای ملی از مأموران محافظت از مجلس بود. همچنین در نبردهای دولت با شیخ محمود ورامینی (یاغی) و نایب حسین کاشی شرکت داشت و در جریان جنگ جهانی اول مأمور مراقبت از کنسول روس و انگلیس در کرمانشاه شد و آنها را به سلامت به همدان رسانید و به درجه سروانی رسید و یک قطعه نشان درجه ۴ «آنا» از طرف دولت روسیه به وی اهدا شد. او از عوامل اصلی کودتای سوم اسفند سال ۱۲۹۹ و نخستین کسی بود که به دستور رضاشاه به درجه سپهبدی رسید. امیراحمدی در طول حیات خود هشت بار وزیر جنگ، دو مرتبه وزیر کشور، پنج نوبت فرماندار نظامی تهران، دو بار فرمانده کل ژاندارمری و سالها فرمانده لشکرهای لرستان و آذربایجان بود.
منعما شکرهای انعامت بزبان قلم نیاید راست
دوش با یاد توام باز حکایتها بود شکرها از تو و از خویش شکایتها بود
و جمله این لشکرهای ظاهر و باطن به فرمان دل اند و وی امیر و پادشاه همه است: چون زبان را فرمان دهد، در حال سخن گوید و چون دست را فرمان دهد، بگیرد و چون پای را فرمان دهد، برود و چون چشم را فرمان دهد، بنگرد و چون قوت تفکر را فرمان دهد، بیندیشد و همه را به طوع و طبع مطیع و فرمانبردار او کرده اند تا تن را نگاه دارد، چندانی که زاد خویش بر گیرد و صید خویش حاصل کند و تجارت آخرت تمام کند و تخم سعادت خویش بپراکند طاعت داشتن این لشکر، دل را، به طاعت داشتن فرشتگان ماند حق تعالی را که خلاف نتوانند کردن در هیچ فرمان، بلکه به طبع و طوع فرمانبردار باشند.
احمد امیراحمدی (زاده ۱۲۶۳ در اصفهان – درگذشته ۵ آذر ۱۳۴۴ در تهران) مشهور به احمد آقا خان امیراحمدی نخستین سپهبد ایران در دوره رضاشاه بود. او از عوامل مؤثر در کودتای سوم اسفند بود و در طول حیات خود هشت بار وزیر جنگ، دو مرتبه وزیر کشور، پنج نوبت فرماندار نظامی تهران، دو بار فرمانده کل ژاندارمری و سالها فرمانده لشکرهای لرستان و آذربایجان و ۱۶ سال عضو مجلس سنا بوده است.
که لشکرهای اسلام شه ما را درون قدس ز نصرتهای یزدانی بر آن افرنگ هنگستی
به منظور سازماندهی جایگزینی برای واحدها، یک تیپ جایگزین میدانی متشکل از ۹ گردان تشکیل شد. اما به دلیل شدت حمله شوروی از گردانها به عنوان نیروهای رزمی استفاده میشد. همچنین سه بخش جایگزین از نیروهای ذخیره موجود نیز تشکیل شد. با نگرانکنندهتر شدن وضعیت، لشکرهای ۱ و ۳ جایگزین، به لشکرهای ۲۱ و ۲۳ تبدیل شدند و در ۱۹ دسامبر به جبهه اعزام شدند. لشکر دوم جایگزین به عنوان هنگهای انفرادی در شمال فنلاند مستقر شد.
کارگردانی این مجموعه که در اسفند ۹۷ و فروردین ۹۸ به عهده فواد صفاریان پور بود به یکباره و با شروع ماه مبارک رمضان به مصطفی امامی که پیش تر در شبکه مجازی تیوی پلاس به عنوان گزارشگر فعال بود و اجرای برنامه تلویزیونی شما و آیفیلم شبکه آیفیلم را برعهده داشت، واگذار شد. هنوز دلیل این اقدام مشخص نشده و از نام فواد صفاریان پور فقط در پایان تیتراژ و در بخش تشکرها یاد شد.
واحدهای رزمی ارتش شامل دو لشکر زرهی، یک لشکر واکنش سریع نیروهای و تیپ فرانسوی-آلمانی است که تحت نظارت مستقیم فرماندهی ارتش قرار دارد. بر خلاف سایر ارتشهای اروپایی مانند فرانسه، هنگها شکل معمول سازماندهی نیستند و بنابراین در ارتش آلمان نادر هستند. گردانها مستقیماً زیر مجموعه تیپها یا لشکرها هستند. گردانهای پیادهنظام آلمان ۱۰۰۰ نفر را به میدان میفرستند، که بهطور قابل توجهی بزرگتر از اکثر ارتشهای ناتو است (به عنوان مثال دو برابر یک گردان ارتش ایالات متحده).
نیست صیادی که در دامش کنم خود را اسیر شکرها گویم اگر جا در قفس باشد مرا
موقعیت لشکرها: فعلاً لشکر ۲۰۱ در جلالآباد، لشکر ۲۰۳ در ولایت پکتیا که چهار ولایت را تحت پوشش قرار میدهد، لشکر ۲۰۷ در هرات، لشکر ۲۰۵ در ولایت قندهار و لشکر ۲۰۹ در بلخ افغانستان مستقر میباشند.
پس از آنکه نادرشاه افشار در سال ۱۷۳۶ میلادی، قندهار را تصرف کرد، ذولفقارخان را به حکمرانی مازندران و احمدشاه را به فرماندهی یکی از لشکرهای خود برگزید. نادرشاه غلزایی ها را از قندهار تبعید نموده و به جایشان ابدالی و قزلباشان را سکونت دادند.
کمال آن پسته لب گر خواستی نقل شکرها در دهان بسته کردی
با الحاق اتریش به آلمان در ماه مارس سال ۱۹۳۸ و وارد شدن نیروهای مسلح این کشور به ورماخت، قوای پیادهنظام اتریش که از پیش به صورت هفت لشکر سازمان یافته بود، در قالب دو لشکر پیادهنظام (یکی در وین و دیگری در لینتس) در کنار سایر لشکرها به نیروی زمینی آلمان پیوستند و شمارههای ۴۴ و ۴۵ را به خود گرفتند. بسیاری از افسران اتریشی بدون از دست دادن مقام و درجه خود در ورماخت پذیرفته شدند. به هر حال عده زیادی از این افراد و چندین یگان اتریشی جهت گذراندن دورههای آموزشی راهی دانشکدههای نظامی آلمان گشتند.
تشنه سیراب و گرسنه سیر گردد زان حَجَر وقت حاجت در سفرها زاد لشکرهای اوست
قامتش بشکست پیری لیک دارد شکرها زانکه فرق او درین درگاه خاک مقدم است
چه عیشها که کنیم و چه شکرها ای فیض دمی که او گذرش بر مقام ما افتد
لشکر چهلم (به روسی: 40-я армия) از لشکرهای زرهی ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود. لشکر چهلم، نقش مهم نظامی در جنگ جهانی دوم و جنگ شوروی در افغانستان داشت.
پس از پایان جنگ داخلی روسیه، شرایط آشفته اقتصادی شوروی از هزینه کرد برای یک ارتش بزرگ دائمی جلوگیری میکرد. بدین ترتیب تعداد نفرات ارتش سرخ تا سال ۱۹۲۵ به ۵۶۲ هزار نفر یعنی یک دهم حداکثر میزان آن در طول جنگ داخلی، کاهش پیدا کرد. لشکرهای این ارتش به نیروهای ذخیرهای که از مناطق خاصی فراخوانده میشدند، وابسته بودند. بنابر نظام برگرفته شده در سالهای ۱۹۲۴ و ۱۹۲۵، برآورد میشد ترکیبی از آرایشهای قوای معمول و نیروهای شبهنظامی محلی در هنگام جنگ ۱۴۰ لشکر را به وجود آورند اما ظرفیت ارتش سرخ در دوران صلح به شدت محدود بود.