شوهران
جملاتی از کاربرد کلمه شوهران
گر جماع اینست بردند این خران بر کس ما میریند این شوهران
و همچنین است گذاشتن مالی از برای سایر ورثه که حق آن میت بیچاره را نمی شناسند، و از او یاد نمی کنند مانند پسران بدگهر، و شوهران دختر، و برادران، و برادر زادگان، و عم و عمه و خال و خاله و غیر اینها و ایشان اگر چه مثل شوهر زن نیستند، اما هرگاه از اهل خیر و صلاح نباشند مال از برای ایشان گذاشتن به غیر از وزر و وبال و فحش و دشنام، دیگر ثمری ندارد، همچنان که در اهل این عصر مشاهده می کنیم.
چو حالم چنین است با شوهران اگر بکر باشم شگفتی مدار
وَ کَفَی بِالمَوتِ وَاعِظا خود داد این معنی میدهد. وای ملک، بدانک این اموال منضّد که بصورتِ عسجد و زبرجد مینماید، همیهٔ دوزخست و نفسِ تو حَمَّالَهُٔ الحَطَب که از بهر داغِ پیشانی برهم مینهد، یَومَ یُحمَی عَلَیهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتُکوَی بِهَا جِبَاهُهُم وَ جُنُوبُهُم وَ ظُهُورُهُم هَذَا مَ کَنَزتُم لِأَنفُسِکُم فَذُوقُوا مَا کُنتُم تَکنِزُونَ ، اکنون بکوش تا باشد که بنیرنگِ دانش خود را از صحبتِ این گنده پیرِ رعنا و این سالخوردهٔ شَوهَا که چون تو بسیار شوهران را در چاهِ بیراهی سرنگون افکندست، رهائی توانی داد و آنچ راهِ سعادت جاودانی و نعیمِ باقیست، بدست توانی آورد. ملک اردشیر کلماتِ حکمتآمیزِ او چون دل با جان بیامیخت و حلقهٔ قبول وصایای او از گوشِ باطن بیاویخت. پس از آنجا پیشِ دختر آمد و گفت: مبارک باد ترا جفتی
از فیلمهایی که وی در آن نقش داشتهاست، میتوان به شوهران جوان و دوشیزهای برای شاهزاده اشاره کرد.
سخن دور از مقام دوستان زین حرکت بیجا به گیس خویش و ریش شوهران ریدند خانمها
بگذر از این شوی کش کو همچو تو چندین هزار کشته و ناداده کام هیچ یک زان شوهران
از لحاظ تاریخی، زمانی که فرصتهای اقتصادی زنان کمتر بود مزایای بیشتری از ازدواج کسب میکردند. در آن زمان تنها راه بقای اقتصادی زنان مشارکت در درآمد شوهرانشان بود.
وَ لَکُمْ نِصْفُ ما تَرَکَ أَزْواجُکُمْ درین آیت بیان میراث شوهران است و جفتان ایشان، و میراث اولاد امّ. امّا شوهر صاحب فرض است، و فرض وی گاه نیمه باشد و گاه چهار یک: اگر با وی فرزند زن نبود و نه فرزند پسرش، فرض وی نیمه باشد، چنان که اللَّه گفت: وَ لَکُمْ نِصْفُ ما تَرَکَ أَزْواجُکُمْ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ و اگر با وی فرزند بود از وی یا از شوهری دیگر، یا با وی فرزند پسر زن بود، فرض وی چهار یک باشد، چنان که گفت: فَإِنْ کانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَکُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَکْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ یُوصِینَ بِها أَوْ دَیْنٍ.
مردان، سرپرست زنانند، بهدلیل آنکه خدا برخی از ایشان را بر برخی برتری داده و [نیز] بهدلیل آنکه از اموالشان خرج میکنند. پس، زنانِ درستکار، فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [برای آنان] حفظ کرده، اسرار [شوهرانِ خود] را حفظ میکنند؛ و زنانی را که از نافرمانی آنان بیم دارید [نخست] پندشان دهید و [بعد] در خوابگاهها از ایشان دوری کنید و [اگر تأثیر نکرد] آنان را بزنید پس اگر شما را اطاعت کردند [دیگر] بر آنها هیچ راهی [برای سرزنش] مجویید، که خدا والای بزرگ است. (قرآن ۴:۳۴، ترجمه محمدمهدی فولادوند)
از فیلمها یا مجموعههای تلویزیونی که وی در آنها نقش داشتهاست میتوان به نشان ونوس، عاشقان پیشین، شاهزاده سیندرلا و شوهران در شهر اشاره نمود.
مشهورترین نمونه از اعتصاب جنسی در هنر، اثر لیسیستراتا از نمایشنامهنویس یونانی آریستوفان است. این اثر یک کمدی ضد جنگ است. شخصیتهای زن نمایشنامه، به رهبری لیسیستراتا، برای تأمین صلح و امنیت و پایان دادن به جنگ پلوپونز، از رابطه جنسی با شوهران خود خودداری میکنند.
تظاهرات صدها زن افغانی در کابل علیه قانون جدید خانواده که به امضاء حامد کرزای، رئیسجمهور افغانستان هم رسیده، با حمله و اقدامات خشن اسلامگرایان شیعه درهم شکسته شد. برمبنای قوانین جدید خانواده برای شیعهمذهبان افغانستان، حقوق اجتماعی مردان به شدت افزایش یافته و زنان موظفند، دست کم هر چهار روز یکبار، با همسرانشان آمیزش جنسی داشته باشند. بر مبنای قانون جدید، زنان باید تنها زمانی که شوهرانشان میخواهند، آرایش کنند و حق ندارند بدون اجازهی همسر خود از منزل خارج شوند. دویچه وله فارسی، الجزیره انگلیسی
شگفت آنکه با اینهمه شوهران هنوزم بکارت بود بر قرار
بگوئید این سخن با شوهران باز رهانیدم ازین بار گران باز
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشتهاست میتوان به هدف دوگانه، ترافیک، ویولن، نارگیل لطیف آب عشق، دکتر لاو، هتل استاد، کابوی و شوهران در گوا اشاره کرد.
آن گه گفت إِلَّا أَنْ یَعْفُونَ مگر که آن زنان اهلیت عفو دارند بثیابت و بلوغ و عقل و رشد، عفو کنند، و آن یک نیمه مهر که ایشانراست بشوهران بگذارند، و نخواهند. أَوْ یَعْفُوَا الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّکاحِ یا زن بکر و نا باشد و جایز الامر نبود، ولی دارد، پدر یا جد، این ولی اگر عفو کند و بگذارد، آن نیمه مهر روا باشد، و این مذهب جماعتی مفسران است، اما درست تر آنست که أَوْ یَعْفُوَا الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّکاحِ عفو شوهرست، و إِلَّا أَنْ یَعْفُونَ عفو زن و ولی، میگوید مگر آن زن و ولی وی آن نیمه که ایشانراست فرا گذارند، و بشوهر بخشند، و هیچ چیز از وی نخواهند أَوْ یَعْفُوَا الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّکاحِ یا این شوهر باز گرفتن نیمه مهر فرا گذارد، و مهر تمام بدهد.