شِونَم مترادف شبنم فارسی و از دو کلمه شِو - نم تشکیل و به معنی بارش نم یا رطوبت شبانه است. شِو نَم یاقِد. شبنم باریده.
جملاتی از کاربرد کلمه شونم
پندم مده که نشونم، ای نیکخواه، ازآنک من با توام، ولی دل و جان جای دیگرست
در آغوش قمری است نشونمایش عجب نیست گرسروموزون برآید
سردارهای مانده از کاوه یادگار صف زیر بیرق و علم «شونمان» زدند!
خدایا … در ذهن خود میدانم که تو مرا بر همه شاهان برتری دادهای، و تو دو شاخ بر روی سرم تعبیه کردهای، که با آن من بتوانم پادشاهیهای دنیا را به زیر بکشم... میستایم نام تو را، ای پروردگار، تا ابد … و اگر مسیح، کسی که پسر خداست [عیسی]، در روزگار من بیاید، من و قشونم او را خواهیم پرستید…
شهرهای مشونماگروور و کامپولیتو خواهرخواندههای آرزه هستند.