شوم اختر. [ اَ ت َ ]( ص مرکب ) بداختر. بدبخت. شقی. بداقبال : نرست از او بره اندر مگر کسی که بماند نهفته زیر خسی چون بهیم شوم اختر.فرخی.هرکه ز ایزد سیم و زر جوید ثواب بدنشان و بیهش و شوم اختر است.ناصرخسرو.
معنی کلمه شوم اختر در فرهنگ فارسی
( صفت ) بد اختر بد بخت شقی .
معنی کلمه شوم اختر در ویکی واژه
بدبخت.
جملاتی از کاربرد کلمه شوم اختر
بامداد از دولت و نیکاختری ثانی نداشت چاشتگه فانی شد اندر محنت و شوم اختری
بیاورد شوم اختری زشت نام برهنه یکی استر بی لگام
کی زنده ماندمی زفراق لقای او گرنه مرا ز غایت شوم اختریستی
گریزان شد از پهنه با لشکرش تفو برسر وترک شوم اخترش
نیک اخترا چه واقعه بودت که ناگهان از گردش ستاره شوم اختر او فتاد
مخالف تو ز شوم اختری همیگوید چرا نه مادر من بود مادر دختر
تو خوش نشسته به نیکاختری ندیم طرب مخالف تو ز شوم اختری ندیم ندم
هر که ز ایزد سیم و زر جوید ثواب بد نشان و بیهش و شوم اختر است
به نیش کژدم قهرت اگر قضا بزند عدوت را که سیه روز باد و شوم اختر
آنکه از شوم اختری منکر شد اقبال تو را دید پیش از مرگ سهم منکر و هول نکیر