معنی کلمه شوغ در لغت نامه دهخدا
بسته کف دست و کف پای شوغ
پشت فروخفته چو پشت شمن.کسائی.|| چرکی که بر بدن و جامه نشیند. || ( ص ) شوخ ، که بی شرم وبی حیا و بی باک باشد. ( برهان ). شوخ و گستاخ و بی حیا و بی شرم. ( ناظم الاطباء ). رجوع به شوخ و معانی آن شود.