شورا

معنی کلمه شورا در فرهنگ معین

(شُ ) [ ع . شوری ' ] ۱ - (اِمص . ) مشورت . ۲ - (اِ. ) هیئتی که برای مشورت کردن جمع می شوند.

معنی کلمه شورا در فرهنگ عمید

۱. کنکاش، مشورت.
۲. (اسم ) چهل ودومین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵۳ آیه، حم، عسق.

معنی کلمه شورا در دانشنامه آزاد فارسی

(به معنی مشورت و رأی زدن با یکدیگر) در قرآن، مشورت مؤمنان با همدیگر یکی از صفات نیکو در ردیف نماز و انفاق بیان شده است (سورۀ شوری، ۳۸) و در جای دیگر قرآن (آل عمران، ۱۵۹) به مشورت پیامبر اکرم (ص) با مؤمنانتوصیه شده است. سورۀ ۴۲ قرآن نیز به همین نام است (سورۀ شوری). دستور به شور و مشورت از نظر نظام سیاسی و اجتماعی واجد اهمیت زیاد است و می توان آن را مهم ترین رکن در نظام سیاسی و ادارۀ جامعۀ اسلامی دانست. مفسران دربارۀ آن که حضرت رسول (ص) چرا با آن کمال عقل و اصابت رأی و با وجود وحی آسمانی مأمور به مشورت با یارانش بوده است دیدگاه های چندی بیان داشته اند. ازجمله نشان دادن اهمیت آن و ایجاد سنت در میان مردم؛ و تأکید بر محدودبودن عقل فردی و نیاز به خرد جمعی در تمشیت امور اجتماعی، تا مسلمانان از تک روی و استبداد رأی بپرهیزند و امور خود را بر شور و استفاده از عقل جمعی استوار سازند. شایان ذکر است که دستور مشورت برای پیامبر (ص) در اموری بوده است که دربارۀ آن ها وحی نازل نشده باشد.

معنی کلمه شورا در ویکی واژه

assemblea
شوری '
مشورت.
هیئتی که برای مشورت کردن جمع می‌شوند.

جملاتی از کاربرد کلمه شورا

چون صباح روز عاشورا دمید وز فلک سری غریب آمد پدید
گرانمایه فرزند گفتا چرا چه کردی تو با خسرو کشورا
آفرین بر مادر گیتی و بر طبعش که او نام خسرو کرد این شیرین شورانگیز را
ساقی کوثر تو و بهر لب خشک حسین قطره آبی در زوال ظهر عاشورا نبود
چو عاشورا و نوروزند، با هم مهیّاتر، بود اسباب ماتم
به گفتار، ضایع مکن خویش را مشوران دل حکمت اندیش را
چه شورانگیز پیکرها نگارد کلک مشکینت الا ای خسرو شیرین که خود بی تیشه فرهادی
اگر زر خواهی و گر گوهرا و گر پادشاهی هر کشورا
ز دور ای چرخ شوراختر، تماشا کن که روشن شد چراغ از داغ هجر هم نشینان محفل ما را
ای آرزو مشوران بیهوده اشک ما را مینا شکسته‌ای چند آسوده‌اند با هم