شوا

شوا

معنی کلمه شوا در لغت نامه دهخدا

شوا. [ ش َ ] ( ص ) کر را گویند یعنی کسی که گوش او نشنودو به عربی اصم خوانند. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). ظاهراً دگرگون شده ناشنواست.
شوا. [ ش َ ] ( نف ) شونده. ( ناظم الاطباء ).
شوا. [ ش ِ ] ( اِ ) سختی و گندگی و پینه ٔپوست دست و اعضاء را گویند که به سبب کار کردن بهم رسیده باشد. ( برهان ). پینه که در دست و پا پیدا شود بواسطه کارهای سخت و تردد بسیار. ( رشیدی ) ( جهانگیری ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). سختی پوست دست و پا بسبب بسیار کار کردن. ( غیاث اللغات ). || آبله دست و پا که آن هم به سبب راه رفتن و کار کردن بهم رسد. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ). || چرکی که به سبب کار کردن بر اندام نشیند. ( برهان ) ( شرفنامه ).چرکی که در اندام و سایر بدن نشیند. ( ناظم الاطباء ). || دالان و دهلیز خرد و کوچک. ( برهان ). دالان و دهلیز خرد. ( ناظم الاطباء ). || شبت و آن رستنیی باشد مشهور به شویت که در ماست و در طعام نیز کنند. ( برهان ). سبزی شبت. ( از انجمن آرا ). شبت وشوید. ( ناظم الاطباء ). رجوع به شِوِد و شِبِت شود.
شوا. [ ش ِ ] ( از ع ، اِ ) بمعنی بریان باشد مطلقاً اعم از گوسفند و مرغ و ماهی و غیره. ( برهان ). بریان. ( دهار ). گوشت بریان :
مایده عقل است بی نان و شوا
نور عقل است ای پسر جان را غذا.مولوی.و رجوع به شواء شود.
شوا. [ ش َ ] ( اِخ ) جایگاهی است در مکه در پهلوی شعب الصفی و موسوم است به نزاعةالشوا. || نام قریه ای است از قرای صغد ( سغد ) نزدیک اشتیخن و عده ای بدان منسوبند. ( از معجم البلدان ).

معنی کلمه شوا در فرهنگ معین

(ش ) (اِ. ) پینة کف دست ، آبله .
(شِ یا شُ ) [ ع . شواء ] (اِ. ) بریانی .

معنی کلمه شوا در فرهنگ عمید

۱. آبله.
۲. پینۀ کف دست.
گوشت یا هرچیز بریان شده.

معنی کلمه شوا در فرهنگ فارسی

( اسم ) بریانی .
کر را گویند یعنی کسی که گوش او نشنود و بعربی اصم خوانند یا شنونده .
( شو آ ) ناحیه ایست در جنوب حبشه بمساحت ۶٠٠٠٠ کیلومتر مربع .

معنی کلمه شوا در دانشنامه عمومی

شوآ (فیلم). شوآ ( انگلیسی: Shoah ) فیلمی مستند به کارگردانی کلود لانزمان دربارهٔ هولوکاست است که در سال ۱۹۸۵ منتشر شد. هولوکاست در زبان عبری «شوآ» نامیده می شود. این فیلم ۹ ساعت است و ساخت آن ۱۱ سال زمان برده است. لانزمان در این فیلم با بازماندگان، شاهدان و جنایتکاران هولوکاست مصاحبه می کند و از مناطق وقوع هولوکاست در سراسر لهستان، از جمله اردوگاه های مرگ، بازدید می کند.
شوآ در آوریل ۱۹۸۵ در پاریس منتشر شد و تحسین منتقدان و جوایز معتبری را از آن خود کرد از جمله جایزه بهترین فیلم غیرداستانی از حلقه منتقدان فیلم نیویورک، و جایزه بفتا برای بهترین فیلم مستند. سیمون دو بووار این فیلم را یک «شاهکار محض» نامید و مارسل افولس ( کارگردان هتل ترمینوس: زندگی و زمانه کلاوس باربی ) آن را «بزرگ ترین مستند دربارهٔ تاریخ معاصر» لقب داد. شوآ در لهستان مورد اقبال قرار نگرفت و دولت لهستان ادعا کرد که این فیلم، لهستان را به «همدستی در نسل کشی نازی ها» متهم کرده است.
شوآ در اکتبر ۱۹۸۵ در نیویورک اکران شد و در سال ۱۹۸۷ نیز شبکه پی بی اس فیلم را طی چهار شب در ایالات متحده پخش کرد.
در فیلم شوآ عمدتاً به چهار موضوع پرداخته می شود: اردوگاه مرگ خلمنو که آلمانی ها برای اولین بار در این اردوگاه از وانت گاز برای کشتار یهودیان استفاده کردند؛ اردوگاه های مرگ تربلینکا و آشویتز - برکناو؛ و گتوی ورشو، همراه با شهادت بازماندگان و شاهدان و مرتکبان جنایت ها.
لانزمان با ناظران بیرونی هم مصاحبه می کند و از آنها می پرسد که آیا خبر داشتند در اردوگاه های مرگ چه می گذرد یا خیر. پاسخ این افراد روشن می کند که از موضوع اطلاع داشتند اما انفعال و بی عملی خود را با ترس از مرگ توجیه می کردند.
لانزمان در ابتدا از سوی مقامات اسرائیل به کار گرفته شد تا طی ۱۸ ماه، فیلمی دوساعته دربارهٔ هولوکاست از منظر یهودیان بسازد. با گذشت زمان و طولانی شدن مدت ساخت فیلم، مقامات اسرائیل از پشتیبانی لانزمان دست کشیدند. بیش از ۳۵۰ ساعت فیلم خام برای شوآ ضبط شد و ساخت آن یازده سال طول کشید. این فیلم دچار مشکلات فراوانی بود از جمله مشکلات مالی، مشکل در پیدا کردن مصاحبه شوندگان، و حتی تهدید جان لانزمان. شوآ از این جهت فیلم غیرمعمولی بود که از هیچ فیلم تاریخی ای استفاده نمی کرد و به جای آن بر مصاحبه با شاهدان و بازدید از صحنه های جنایت تکیه داشت. تا کنون پنج فیلم بلند دیگر با استفاده از صحنه های استفاده نشده در تدوین نهایی شوآ ساخته شده است.

معنی کلمه شوا در ویکی واژه

شواء
بریانی.
پینة کف دست، آبله.

جملاتی از کاربرد کلمه شوا

دل از دل برگرفتن سخت دشوارست یاران را به آسانی چسان دل دست بردارد ازان پیکان؟
از شواغل دماغ خالی کن خیز و سودای لاابالی کن
گردش چرخ کبود ربود گوشوار از گوش دختر تو
روی تاریک ها بدو روشن کار دشوارها ازو آسان
هر آن محنت که در عالم از آن دشوارتر نبود به یاری می‌توان از پیش بردن یار می‌باید
برو خانه ای از گچ و خاره سنگ درش آهنین، راه دشوار و تنگ
دیگری پرسید ازو کای پیشوا هست گستاخی در آن حضرت روا
گر بخواهی تو م را ای پیشوا مال خود سازم همه پیشت فدا
دشوار کم شود اگر افسوس کم خورم مشکل از آن فتاده که آسان خورم دریغ
که گر آسان نیایم باز پیشت ازین پس زندگی دشوار بینم