شهروز

معنی کلمه شهروز در لغت نامه دهخدا

شهروز. [ ش َ ] ( اِ مرکب ) مصحف شهروذ = شهرود. ( حاشیه برهان چ معین ). بمعنی شهرود است که رودخانه بزرگ باشد. ( برهان ) ( از جهانگیری ) ( از ناظم الاطباء ) ( ازآنندراج ). || ساز رومیان و غیره. ( برهان )( آنندراج ). || آلتی از آلات موسیقی و آنراحکیم بن احوص سغدی در سنه سیصد هجری به بغداد اختراع کرد. ( مفاتیح ). رجوع به شاهرود و شهرود شود. || ( اِخ ) شهر خسرو پرویز. ( برهان ) ( آنندراج ).

معنی کلمه شهروز در فرهنگ فارسی

شهر خسرو پرویز یا ساز رومیان و غیره

معنی کلمه شهروز در فرهنگ اسم ها

اسم: شهروز (پسر) (فارسی) (تلفظ: šah ruz) (فارسی: شهروز) (انگلیسی: shah ruz)
معنی: پادشاه روزگار، دارای بخت و روز شاه، ( اَعلام ) نام وزیر شاهپور، شاه روزگار یا داری بخت و روز شاه، نام سازی، نام شهری که خسروپرویز پادشاه ساسانی بنا کرد

معنی کلمه شهروز در ویکی واژه

روز شاهی، روز شاه، روز شهریار
نام پسر ایرانی
نام خانوادگی ایرانی

جملاتی از کاربرد کلمه شهروز

شهروزه‌ای به درگه سلطان انجمش فیروزه‌ای ز خاتم گردون اخضرش‌
شهروزه شدی و شاه دوران بودی بهروزه شدی لعل بدخشان بودی
آن چنان کز خانقه خسبان هم از شهروزگان کو به کو بگریز گاینان در به در ...اند
در ابتدا تصمیم گرفته شده بود که شهروز فرنژاد به‌عنوان نوازندهٔ کیبورد و پیانو همکاری کند اما به‌سبب داشتن شغل پیشین و سابقهٔ کاری، نینف امیرخاص (نوازندهٔ کیبورد، ارگ‌زن آشوری) از سوی سیامک معرفی شد تا جایگزین او شود و گروه تمرین‌هایش را با او از سر گرفت. به‌سبب فقدان نوازندهٔ درام و ویولنسل در گروه، نیاز به اجرای این ریتم ویژه روی پیانو و ارگ بود.
زمان را سر آرد سرانجام دهر به شهروزه گوی و بر شاه شهر
در وقعه کبری که زند زال به دستان شهروزه به سامان
خروش آمد از شهروز مرد و زن که بودند یک سر شدند انجمن