شنوی
معنی کلمه شنوی در لغت نامه دهخدا

شنوی

معنی کلمه شنوی در لغت نامه دهخدا

شنوی. [ ش َ ن َ وی ی ] ( ص نسبی ) شَنَئی . منسوب به شنوءة. ( منتهی الارب ). شَنَأی ( شَنَئی ) منسوب است به شَنوءَة و شَنَوی منسوب است به شَنُوَّة. ( از اقرب الموارد ). لغتی است در شنئی : سفیان بن ابی زهیر شنئی و یقال له شنوی ایضاً. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه شنوی در فرهنگ فارسی

شنئی منسوب به شنوئ ه

معنی کلمه شنوی در دانشنامه عمومی

شنوی ( به انگلیسی: Shanvey ) یک روستا در بریتانیا است.

جملاتی از کاربرد کلمه شنوی

محمد ابراهیم بن محمد نصیر قمی از خوشنویسان و نسخ‌نویسان صاحب‌نام اواخر قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم است.
بانگ او تو نشنوی من بشنوم زانک در اسرار همراز ویم
خنده شیرین دگر تلخ شود بر لبت گر شنوی نغمه مرغ گلستان او
بشنوید ای عاشقان بوی مرا بویم از اسرار می‌گوید سخن
بشنوید از لبش چه می گوید سخن ناشنیده ما را
تا فسون هیچ کس را نشنوی این جهان کهنه را برهان نو
بر صف عاشقان بگذر تا که بشنوی از عاشقان سوخته دل داستان غم
گرت شاه خواند و گر خود رَوِی مکن ابتدا تا سخن نشنوی
تا قیامت بوی معنی نشنوی تا قیامت گر ره صورت روی
اسلاملو (اشنویه)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان اشنویه در استان آذربایجان غربی ایران است.
گفتم برآزمایم باشد که بشنوی آن سنگ رایگان و گنجشک رایگان
در این نکته‌ای هست اگر بشنوی که حکمت روان باد و دولت قوی