معنی کلمه شنود در لغت نامه دهخدا
- شنود و گفت ؛ شنیدن و گفتن :
گرنه از بهر شنود و گفت مدح تو بدی
آدمی را نافریدی ذوالمنن گوش و دهن.سوزنی.- گفت و شنود ؛ سخن کردن و استماع نمودن :
تا از برای گفت و شنود است خلق را
گوش سخن نیوش وزبان سخن گزار.سوزنی.و رجوع به گفت و شنود شود. || شنوایی. سمع. سامعه. ( یادداشت مؤلف ). || ( اِ ) در تداول عامه قزوین ، چوبهای فاصله میان تخته های قاب سقف. ( یادداشت مؤلف ).