شناوری
معنی کلمه شناوری در لغت نامه دهخدا

شناوری

معنی کلمه شناوری در لغت نامه دهخدا

شناوری. [ ش ِ وَ ] ( حامص مرکب ) عمل شناور. سباحت. آب ورزی. ( ناظم الاطباء ). شنا کردن روی آب. حرکت کردن روی آب. شناگری. سباحت. ( فرهنگ فارسی معین ) :
چنان بگریم از این پس که مرد بتواند
در آب دیده سعدی شناوری آموخت.سعدی.هش دار تا نیفکندت پیروی نفس
در ورطه ای که سود ندارد شناوری.سعدی.تذریع؛ فراخ کردن بازو را در شناوری. سَبْح ، سباحة، عَمْج ؛ شناوری نمودن. ( منتهی الارب ).
- شناوری کردن ؛ شنا کردن. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه شناوری در فرهنگ عمید

عمل شناور، شنا کردن روی آب.

معنی کلمه شناوری در فرهنگ فارسی

عمل شناور شنا کردن روی آب سباحت شناگری .

معنی کلمه شناوری در فرهنگستان زبان و ادب

{buoyancy} [علوم جَوّ] خاصیتی از جسم که آن را در سطح یک مایع شناور یا در درون شارۀ تراکم پذیری مانند جوّ معلق می سازد

معنی کلمه شناوری در دانشنامه عمومی

نیروی شناوری ( به انگلیسی: Buoyancy force ) نیرویی است که توسط یک سیال به جسم غوطه ور در آن به سمت بالا وارد می شود و با نیروی وزن مقابله می کند.
در یک ستون از سیال، با افزایش عمق فشار افزایش می یابد. در نتیجه فشار زیر ستون سیال، بیش از فشار در بالای ستون می باشد. به طور مشابه، فشار زیر یک جسم شناور در سیال بیش از فشار روی جسم است و این اختلاف فشار باعث ایجاد نیرویی در جهت بالا به جسم می شود. اندازه نیرو به اختلاف فشار وابسته است و به صورتی که توسط قانون ارشمیدس نیز توضیح داده می شود، مساوی با وزن سیالی است که جسم اشغال کرده است که به آن حجم جابجا شده نیز می گویند.
مرکز شناوری یک جسم، برابر مرکزوار حجم جابجا شده از سیال است.
ارشمیدس ( ۲۱۲–۲۸۷ قبل از میلاد ) مبانی این قانون را کشف کرد که چنین بیان شده است:
هر سیالی به جسمی که در آن قرار گرفته ( جزئی یا کامل ) نیروی شناوری وارد می کند. اندازهٔ این نیرو برابر وزن سیال جابجا شده است.
نکتهٔ جالب اینکه شکل جسم فرورفته در آب اهمیت ندارد و مستقل از شکل ظاهری جسم، نیروی شناوری رفتار یگانه دارد و از اصل ارشمیدس پیروی می کند.
وقتی نیروی ارشمیدس از نیروی وزن بیشتر باشد جسم روی سطح آزاد شاره شناور می شود و وقتی نیروی وزن جسم از نیروی ارشمیدس بیشتر باشد جسم درون سیال غرق می شود. سیال لزوماً آب نیست و می تواند هر مایع یا گازی باشد.
اصل ارشمیدس کشش سطحی ( مویینگی ) را که بر روی جسم اعمال می کند در نظر نمی گیرد، اما این نیروی اضافی فقط مقدار سیال جابجا شده و توزیع فضایی جابجایی را تغییر می دهد، بنابراین این اصل که شناوری = وزن سیال جابجا شده باقی می ماند. معتبر است.
وزن سیال جابجا شده با حجم سیال جابجا شده نسبت مستقیم دارد ( اگر سیال اطراف چگالی یکنواخت داشته باشد ) . به زبان ساده، این اصل بیان می کند که نیروی شناوری بر روی یک جسم برابر است با وزن سیال جابجا شده توسط جسم، یا چگالی سیال ضرب در حجم غوطه ور ضربدر شتاب گرانش، g. بنابراین در میان اجسام کاملاً غوطه ور با جرم مساوی، اجسام با حجم بیشتر شناور بیشتری دارند. این به عنوان بالارفتگی نیز شناخته می شود.
فرض کنید وزن یک سنگ زمانی که توسط یک ریسمان در خلاء معلق است و گرانش بر روی آن اثر می کند، ۱۰ نیوتن اندازه گیری می شود. فرض کنید وقتی سنگ در آب فرومی رود، آب به وزن ۳ نیوتن را جابجا می کند. سپس نیرویی که بر روی ریسمانی که از آن آویزان است اعمال می کند ۱۰ نیوتن منهای ۳ نیوتن نیروی شناوری خواهد بود: ۷=۳–۱۰ نیوتن. شناوری وزن ظاهری اجسامی را که به طور کامل در کف دریا فرورفته اند کاهش می دهد. به طور کلی بلند کردن یک جسم از طریق آب آسان تر از بیرون کشیدن آن از آب است.
معنی کلمه شناوری در فرهنگ عمید
معنی کلمه شناوری در فرهنگ فارسی
معنی کلمه شناوری در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه شناوری در دانشنامه عمومی

معنی کلمه شناوری در دانشنامه آزاد فارسی

شناوری (floating)
حالت تعادل جسم آرام گرفته یا معلق مانده در سطح شاره (مایع یا گاز). بنابر اصل ارشمیدس، بر جسمی که به صورت کامل یا جزئی در شاره ای فرورفته باشد، نیرویی روبه بالا وارد می شود که بزرگی اش برابر با وزن شارۀ جابه جاشده است. اگر چگالی جسم بیشتر از چگالی شاره باشد، وزن جسم از نیروی رو به بالا بیشتر خواهد بود و جسم در شاره فرو می رود، اما اگر چگالی جسم کمتر از چگالی شاره باشد، نیروی روبه بالا بیشتر از وزن جسم خواهد بود و جسم در سطح شاره می ماند، یا به طرف سطح رانده خواهد شد. هر چه میزان بالارفتگی جسم از سطح شاره بیشتر باشد، مقدار شارۀ جابه جاشده با جسم، و درنتیجه، مقدار نیروی روبه بالا کم تر خواهد بود. سرانجام، نیروی روبه بالای وارد بر بخش غوطه ور جسم با وزن جسم برابر و حالت تعادل برقرار می شود و جسم شناورخواهد ماند.

جملاتی از کاربرد کلمه شناوری

هشدار تا نیفکندت پیروی نفس در ورطه‌ای که سود ندارد شناوری
اگر چه به نظر می‌رسد این داستان همچون بسیاری از کشفیات علمی (مثل داستان نیوتن و درخت سیب) دچار غلو و انحراف شده باشد ولی شهرتی جهانگیر دارد و کمابیش در همهٔ جهان شناخته شده‌است. روایت دیگری که به نظر می‌رسد از وجاهت بیشتری برخوردار باشد مربوط می‌شود به فرمان ساخت کشتی غول‌آسایی به نام «سیراکوسیا» از سوی پادشاه هایرون که منجر به کشف قانون شناوری یا همان اصل ارشمیدس شد.
تو سعی کن که درین بحر ناپدید شوی وگرنه هر خس وخاری شناوری داند
اگرچه اشتقاق بالا از اصل ارشمیدس صحیح است، مقاله اخیر فیزیکدان برزیلی فابیو ام اس لیما رویکرد کلی تری را برای ارزیابی نیروی شناوری اعمال شده توسط هر سیال (حتی غیر همگن) بر جسمی با شکل دلخواه ارائه می‌کند. جالب اینجاست که این روش منجر به این پیش‌بینی می‌شود که نیروی شناوری وارد شده بر یک بلوک مستطیلی که کف ظرف را لمس می‌کند به سمت پایین است! در واقع، این نیروی شناور رو به پایین به صورت تجربی تأیید شده‌است.
نیروی خالص وارد بر جسم باید صفر باشد اگر بخواهیم وضعیت ایستا سیال باشد به طوری که اصل ارشمیدس قابل اجرا باشد و بنابراین مجموع نیروی شناوری و وزن جسم باشد.
می خواست پی به گوهر مقصود خود برد در بحر شعر رفت فرو از شناوری
با توجه به مرز دریایی در حدود ۱۵ کیلومتری با کشور آذربایجان، فرماندهی مرزبانی در حوزه دریایی نیز دارای دو پایگاه ثابت دریایی به نام‌های پاسگاه مرزی ساحلی چلوند و ناوگروه شناوری در محدوده اسکله تجاری آستارا می‌باشد.
به عنوان مثال وقتی دولتی بخواهد قانون مهمی را که پیامدهای کلان برای مردم و جامعه خواهد داشت در مجلس به تصویب برساند و در مورد واکنش مردم در این رابطه شک داشته باشد، توجیه‌گران اخبار «شناوری» را در مورد قانون مربوط با روش ویژه‌ای به گوش رسانه‌ها می‌رسانند (به اصطلاح لانسه می‌کنند). پس از پخش خبر، کارشناسان واکنش جامعه را سنجیده و به دولت گزارش می‌کنند. اگر واکنش رسانه‌ها و جامعه منفی باشد دولت موجودیت چنین طرح یا قانونی را (به خصوص در دورانی که انتخاباتی در پیش باشد) تکذیب می‌کند.
نیروی شناوری = وزن جسم در فضای خالی - وزن جسم غوطه ور در سیال
کز پا فتاد و کرد در خون شناوری
دارد یگانه گوهر مقصود را به کف خود را شناوری که به قربان کند در آب
در بحر بیکران صفات تو عقل ما آن به که دست و پا نزند در شناوری
حریف بحر نگردد شناوری، زنهار نشسته دست ز جان، دست عجز بالا کن
منگر به خاکساری و بی دست و پایی ام آبی فراهم آور و بنگر شناوری
به بیکرانه محیطی که نیست پایانش شناوری نبرد بخردی و هشیاری
نگاه من به‌گل عارض عرقناکت شناوری‌ست‌ که بر روی آب می‌گردد