شناختی

معنی کلمه شناختی در فرهنگستان زبان و ادب

{cognitive} [روان شناسی] مربوط به شناخت

معنی کلمه شناختی در ویکی واژه

مربوط به شناخت.

جملاتی از کاربرد کلمه شناختی

عمری اندر جست‌و جویت دست و پایی می‌زدیم عمر ما، افسوس، بگذشت و تو را نشناختیم
قیمت سر را کنون بشناختیم کش به سم اسب شاه انداختیم
چو سر در باختی بشناختی سر چو سر بشناختی از سر میندیش
کور مرغانیم و بس ناساختیم کان سلیمان را دمی نشناختیم
۱- گروه‌های اجتماعی بسته «مطالعه جامعه شناختی سکت‌ها» انتشارات جامعه-(۲۰۰۹)۱۳۸۸.
این سه نوع از آتش روحانی بشناختی اکنون بدان که این آتش عظیمتر از آن باشد که بر کالبد بود و کالبد را از درد آگاهی نبود تا اثری به جان نرسد، پس درد آن کالبد به جان رسد و بدان عظیم گردد، پس آتش و دردی که از میان جان بیرون آید، لابد عظیم تر بود و این آتش از میان جان برخیزد، از بیرون در نیاید.
تا تجلی کرد واجب نقش ممکن شد فنا بی اسیری مایکی بودیم و دو نشناختیم
دل ار قیمت هجر بشناختی به وصل از فراقش نپرداختی
تو، با دشمنِ مملکت ساختی ولی نعمتِ خویش، نشناختی
وز آن پس به ناورد ما تاختید بکشتید ما را و نشناختید
ای دریغا قدر دل نشناختیم در ره اول به مفتش باختیم