شمالي
معنی کلمه شمالي در لغت نامه دهخدا

شمالي

معنی کلمه شمالي در لغت نامه دهخدا

شمالی. [ ش َ / ش ِ / ش ُ ] ( ص نسبی ) منسوب به شمال. منسوب به جهت شمال. ( ناظم الاطباء ).
- شمالی پیکران ؛ ستارگانی که از شمال طلوع میکنند :
جنوبی طالعان را بیضه در آب
شمالی پیکران را دیده در خواب.نظامی.- همسایه شمالی ؛ امروز در عرف سیاسی ایران به اتحاد جماهیر شوروی سابق اطلاق میشود که در شمال کشور ایران قرار دارد.
|| امروزه مخصوصاً در تهران اهل گیلان یا مازندران را گویند که در شمال ایران قرار دارند. || سرد و خشک : هرگاه که زمستان شمالی باشد یعنی سرد و خشک بیشتر زنان آبستن رابچه بیفتد. ( ذخیره خوارزمشاهی ). هرگاه که زمستان خشک و شمالی بود و بهار که پس از او آید گرم و بارنده بود و تابستان نیز بارنده بود، اسهال خون بسیار افتد و همچنین هرگاه که زمستان جنوبی بود و بهار شمالی و کم باران بود، اسهال خون بسیار افتد خاصه زنان را وخداوندان مزاج تر را. و هرگاه زمستان جنوبی و بهار شمالی بود و تابستان گرفته و ابرناک و گاه باران بود، نزله بسیار افتد. ( ذخیره خوارزمشاهی ).

معنی کلمه شمالي در فرهنگ فارسی

منسوب به شمال شمالی پیکران ستارگانی که از شمال طلوع می کنند .

معنی کلمه شمالي در دانشنامه عمومی

شمالی (ایالت سودان). شمالیه یکی از ایالت های کشور سودان است.
مرکز این ایالت شهر دنقلا است.
مساحت این ایالت ۳۴۸, ۷۶۵ کیلومتر مربع و جمعیت آن تقریباً ۶۰۰, ۰۰۰ نفر است ( سال ۲۰۰۰ ) .
معنی کلمه شمالي در فرهنگ فارسی
معنی کلمه شمالي در دانشنامه عمومی

معنی کلمه شمالي در ویکی واژه

شمال + ی
شُ
وابسته به شمال

جملاتی از کاربرد کلمه شمالي

استان مرزهای شمالی (به عربی: منطقة الحدود الشمالية) کم‌جمعیت‌ترین استان عربستان سعودی است. این استان در شمال این کشور در کناره مرزهای عراق و اردن واقع شده است. مساحت این منطقه ۱۱۱٬۷۹۷ کیلومتر مربع و جمعیت آن بنا بر نتایج اولیه سرشماری سال ۲۰۱۰، ۳۲۰٬۵۲۴ نفر بوده است. مرکز این استان شهر عرعر است.