شماله

معنی کلمه شماله در لغت نامه دهخدا

شماله. [ ش َ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) شمع خواه از موم باشد و یا از پیه. ( برهان ). شمع. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || نوعی از برنج. ( ناظم الاطباء ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( از برهان ). در فرهنگهای دسترس من جز یک شعر بسحاق شاهدی برای شماله نیست ، ولی در سروری ، شعوری و برهان به این کلمه معنی شمع نیز داده اند و گمان می کنم فرهنگ نویسی بار اول معنی شماله را ندانسته و آنرا صفت گونه برای برنج دانسته بمعنی شمع ( در همین شعر ). فرهنگ انجمن آرا با این که تذکر نداده گویا ملتفت این خطا بوده و معنی شمع را به شماله نداده است. ( یادداشت مؤلف ) :
آن شمعها که در دل بسحاق برفروخت
از رهگذار نور برنج شماله بود.بسحاق اطعمه.

معنی کلمه شماله در فرهنگ معین

(شَ لَ ) (اِ. ) شمع .

معنی کلمه شماله در فرهنگ عمید

۱. شمع، موم.
۲. نوعی برنج.

معنی کلمه شماله در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - شمع موم . ۲ - نوعی برنج.

جملاتی از کاربرد کلمه شماله

و فی الخبر الصحیح روی عبد اللَّه بن عمرو بن عاص قال: خرج رسول اللَّه (ص) و فی یده کتابان فقال للّذی فی یده الیمنی: هذا کتاب من ربّ العالمین فیه أسماء اهل الجنّة و أسماء آبائهم و قبائلهم ثمّ اجمل علی آخرهم فلا یزاد فیهم و لا ینقص منهم ابدا ثمّ قال للّذی فی شماله: هذا کتاب من رب العالمین فیه اسماء اهل النار و أسماء آبائهم و قبائلهم ثمّ اجمل علی آخرهم فلا یزاد فیهم و لا ینقص منهم ابدا، ثمّ قال بیده فنبذاهما ثمّ قال: فرغ ربّکم من العباد فریق فی الجنّة و فریق فی السعیر.
روی انس بن مالک قال قال رسول اللَّه (ص): لمّا خلق اللَّه الارض جعلت تمید فخلق الجبال فالقاها علیها فاستقامت فتعجّبت الملائکه من شدّة الجبال فقالت یا رب فهل من خلقک شی‌ء اشدّ من الجبال؟ قال نعم، الحدید. فقال یا ربّ هل من خلقک شی‌ء اشدّ من الحدید؟ قال نعم، النّار. قالت یا ربّ فهل من خلقک شی‌ء اشدّ من النار؟ قال نعم، الماء، قالت یا رب فهل من خلقک شی‌ء اشد من الماء؟ قال نعم، الرّیح. قالت یا ربّ فهل من خلقک شی‌ء اشدّ من الرّیح؟ قال نعم، الانسان یتصدّق بیمینه فیخفیها من شماله.
الهی تنه رو بکشه شماله الهی ته نوم بمونّه مه قواله
گهی به قهر ز یاران مرا جدا کردست گهی به غصه مرا گوشمالها دادست
لا بارِدٍ وَ لا کَرِیمٍ ای لا بارد المدخل و لا کریم المنظر. و قیل لا ماؤهم بارد، و لا مقیلهم کریم و العرب اذا بالغت فی ذم الشی‌ء نفت عنه الکرم، و قال فی موضع آخر لا ظَلِیلٍ وَ لا یُغْنِی مِنَ اللَّهَبِ و هذا الظل هو سرادق جهنم یجمع الخلق یوم القیامة، فیرسل علیهم الدخان ثلث شعب شعبة تأخذهم عن یمینهم و شعبة عن شمالهم، و تنطبق علیهم شعبة فتملأ اجواف الکفار و مسامّهم و یأخذ المؤمن کهیئة الزکمة.
و قال «سبعة یظلّهم اللَّه فی ظله، یوم لا ظل الّا ظلّه، امام عادل و شاب نشأ بعبادة اللَّه، و رجل قلبه متعلق بالمساجد، و رجلان تحابا فی اللَّه فاجتمعا علیه، و تفرقا علیه، و رجل دعته امرأة ذات منصب و جمال، فقال انی اخاف اللَّه، و رجل تصدق بصدقة فاخفاها حتی لن تعلم یمینه ما تنفق شماله، و رجل ذکر اللَّه خالیا ففاضت عیناه».