شماری

معنی کلمه شماری در لغت نامه دهخدا

شماری. [ ش ُ ] ( ص نسبی ) عددی. ( یادداشت مؤلف ). || حساب کننده. ( ناظم الاطباء ). || معدود. معدوده. کوتاه. کم. متناهی. محدود. ( یادداشت مؤلف ) :
زیرا که همی هر چگونه باشد
هم بگذرد این مدت شماری.ناصرخسرو.تویی علت عمر جاوید، ارچه
همی خواهی از خلق عمر شماری.ناصرخسرو.|| ( اِ ) سبحه. ( ناظم الاطباء ). || قطلب. حناالاحمر. قیقب. قیقبان. عصیرالدب. ( یادداشت مؤلف ). || ( حامص ) مخفف شمارندگی در ترکیبات : سرشماری. ستاره شماری. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه شماری در فرهنگ فارسی

حساب کننده یا معدود کوتاه

جملاتی از کاربرد کلمه شماری

این روستا در دهستان پیشکوه موگوئی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۲۶ نفر (۲۳خانوار) بوده‌است.
این روستا در دهستان رهال قرار داشته و بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۲۴۰نفر (۶۴ خانوار)
براساس سرشماری مرکز آمار ایران که در سال ۱۳۹۵ صورت گرفته، جمعیت آن ۱٬۲۵۷ نفر (۴۲۷ خانوار) بوده‌است.
ای شب شمران اگر شمارست باری شب زلف او شمارید
این روستا در دهستان هلیل قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بوده‌است.
خود را فلک دهم شماریم غافل که ز جهل در حصاریم
این روستا در دهستان جم قرار دارد و بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۸۱ نفر بوده است.
این روستا در دهستان قلقل‌رود قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۸۳ نفر (۲۶ خانوار) بوده‌است.
دوم: حقیر شمردن آن، زیرا هر گناهی را که اندک شماری نزد خدا عظیم می شود.
خوش آنکه به هم درد دل خود بشماریم در سایهٔ دیوار من و، بر لب بام آن
هر دل که در او نیست ولای شه مردان مردش بحقیقت مشماری که زن است آن
گنج دولت می‌شمردم لاجرم در هر انگشتی شماری داشتم
مگر با حلقه‌های زلف معشوق شماری بی‌شمارم اوفتادست
کسب عمل آگهی آسان مشمارید چشم‌همه‌کس از مژه خورده‌شت عصاها
باده پاک روان پیش من آرید دمی آخر از پاکروان چند شمارید مرا
این روستا در دهستان آدران قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵ جمعیت آن ۹۰ نفر (۲۷ خانوار بوده است).
این روستا در دهستان چشمه‌کبود قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۶۱ نفر (۲۸خانوار) بوده‌است.
این روستا در دهستان مالفجان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۱۶ نفر (۱۳۱خانوار) بوده‌است.
به حساب جمل چو بشماری درج چرخ ازو توانی یافت