شفیره
معنی کلمه شفیره در لغت نامه دهخدا

شفیره

معنی کلمه شفیره در لغت نامه دهخدا

( شفیرة ) شفیرة. [ ش َ رَ ] ( ع ص ) شفیره. زنی که شهوت وی بر کنار شرمش باشد و زود انزال کند. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). و رجوع به عروسک شود. || زنی که به آرمیدن اندک بس کند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به شفرة شود. || ( اِ ) عروسک . ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به عروسک شود.

معنی کلمه شفیره در فرهنگ عمید

نوزاد برخی جانوران که از نظر ظاهری با موجود بالغ تفاوت دارد و قادر به تولید مثل نیست، لارو، نوچه، کرمینه.

معنی کلمه شفیره در فرهنگ فارسی

شفیره زنی که شهوت وی بر کنار شرمش باشد و زود انزال کند یا عروسک .

معنی کلمه شفیره در دانشنامه عمومی

در حشرات با دگردیسی کامل لارو، پس از طی آخرین سن لاروی وارد مرحله شَفیرگی می شود. در این مرحله حشره فاقد حرکت و تغذیه و هرنوع فعالیت دیگری است. شفیره گاهی بدون پوشش ولی معمولاً در داخل پیله یا کپسول یا محفظه های دیگراین مرحله را طی می کند.
پروانه ای که تازه از شفیره بیرون می آید، به پوسته ای به نام زَرپوست ( Chrysalis ) می چسبد تا مایعی که در شکم اوست به رگبال هایش پمپ شود تا بتواند بال هایش را باز کند. پس از چند ساعت که بال ها خشک شدند و شکمش به اندازه عادی بازگشت، بالاخره پروانه مهاجر بال می گشاید و به پرواز درمی آید.
شفیره (فیلم). شفیره ( انگلیسی: Chrysalis ) یک فیلم علمی–تخیلی فرانسوی که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به آلبرت دوپنتل، میلانی تیری، ماری گیلارد، مارته کلر و استل لفبور اشاره کرد.
معنی کلمه شفیره در فرهنگ عمید
معنی کلمه شفیره در فرهنگ فارسی
معنی کلمه شفیره در دانشنامه عمومی
معنی کلمه شفیره در دانشنامه آزاد فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه شفیره

معنی کلمه شفیره در دانشنامه آزاد فارسی

شَفْیِره (pupa)
شَفْیِره
مرحله ای فاقد تغذیه و عمدتاً غیرمتحرک، در چرخه زندگی برخی از حشرات. طی آن، بافت های لاروی (نوزاد حشره) تجزیه شده و بافت ها و ساختار های جانور بالغ شکل می گیرد. در بسیاری از حشرات، شفیره با نام شفاف پوست شناخته می شود و در آن ها، زواید بدنی، شامل پاها، شاخک ها، و بال ها، از خارج پوشش شفیره قابل مشاهده اند. در پروانه ها و شب پره ها، این پوشش سخت و کدر است و با نام کدرپوست شناخته می شود. نمو زواید بدنی در داخل این پوشش ادامه می یابد.

جملاتی از کاربرد کلمه شفیره

شَفا جُرُفٍ بسکون راء قرائت شامی است و حمزه و بو بکر، باقی بضم را خوانند و هما لغتان: شفا کل شی‌ء شفیره و اشفی علیه بلغ شفاؤه و شفا مقصور یکتب بالالف و یثنی شفوان و الجرف، ما تهدّم من جوانب الوادی. قال ابو عبید: الجرف الهوة یعنی کل وهدة عمیقة یجرفها السیل من الاودیة.
از فیلم‌های معروف او می‌توان به بازی در فیلم شفیره اشاره کرد.
از فیلم‌هایی که وی در آن نقش داشته است، می‌توان به برگشت‌ناپذیر، یکشنبه طولانی نامزدی، شفیره، بای بای کله‌پوک‌ها و پاریس اشاره کرد.