معنی کلمه شفعه در لغت نامه دهخدا
1- غیرمنقول بودن مال.
2- غیرقابل تقسیم بودن آن.
3- محدود بودن عده شرکاء به دو نفر.
4- بعمل آمدن انتقال بسبب بیع.
حق دارد برای روبرو نشدن با مشکلات در اثر شرکت جدید ثمن را به مشتری بدهد و سهم شریک را تملک نماید. غیرمنقولی که با غیرمنقول دیگر در طریق یا مجرای آب شرکت دارد در حکم غیرمنقول مشترک است و درنتیجه در صورت فروش یکی از آن دو برای مالک غیرمنقول دیگر حق تملک بشرح فوق ایجاد میشود. آنچه را شریک ملزم به دادن آن است همان ثمن مبیع بوده و حق الزحمه دلال و دیگر هزینه ها بعهده او نخواهد بود. اعمال حق شفعه باید پس از اطلاع فوراًبعمل آید ولی برای پرداخت بها در صورت تقاضای شریک مدعی سه روز به وی مهلت داده میشود و اگر طبق قرارداد بین بایع و مشتری بها باید پس از مدتی پرداخت گرددشریک نیز حق دارد ثمن را در سررسید معین تأدیه کند. حق شفعه مانند سایر حقوق مالی با مرگ صاحب حق به ورثه او منتقل میشود ولی هیچیک از وراث نمیتواند نسبت به سهم خود جداگانه حق مذکور را اعمال کند بلکه لازم است که نسبت به مجموع اخذ به شفعه بعمل آید و یا اصلاً از آن صرف نظر شود. ( از یادداشت مؤلف ).