شفافی

معنی کلمه شفافی در لغت نامه دهخدا

شفافی. [ ش َف ْ فا ] ( حامص )لطافت و نازکی و تنکی. ( یادداشت مؤلف ) ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ فارسی معین ). || درخشندگی و تابناکی. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به شفاف شود.

معنی کلمه شفافی در فرهنگ فارسی

۱ - لطافت نازکی . ۲ - درخشندگی تابناکی .

جملاتی از کاربرد کلمه شفافی

وی سال ۲۰۰۱ پس از آنکه خواستار شفافیت در روند رای دهی در آکادمی فیلم مکزیک شد، از شرکت دادن فیلم جاده‌ای‌اش در این رقابت خودداری کرده بود.
ابراهیم رضایی از حامیان اصلی طرح شفافیت آرا است. وی آرای خود به طرح‌ها و لوایح مجلس را به صورت شفاف در فضای مجازی منتشر می‌کند.
شباهت فوق‌العاده نمونه‌های مصنوعی و طبیعی باعث شده‌است تا تاجران الماس برای تشخیص الماس‌های رنگی مصنوعی از سنگ‌های طبیعی دست به دامن آزمایشگاه‌های الماس بلژیک و دیگر نقاطی شوند که به‌طور سنتی عهده‌دار تجزیه و تحلیل و تأیید الماس‌ها از نظر بزرگی قیراط، رنگ و شفافیت هستند.
این منشور در ۱۷ بند و تحت شش عنوان شامل «حکمرانی دموکراتیک»، «حقوق بشر و کرامت انسانی»، «عدالت، صلح و امنیت»، «پایداری محیط زیستی» و «شفافیت اقتصادی و رفاه» تدوین شده‌است.
او کارهای لوکوربوزیه را تحلیل کرد و نشان داد که تا چه حد ارتباط بین سطوح عمودی و افقی تنوع دارد. این‌ها مواردی هستند که هر کدام ایجاد شفافیت فضایی می‌کنند.
ابن‌وَرّاق تضادهای درونی و ایرادات علمی در قرآن یافت و همچنین اشتباهات را با شفافیت و صحت و پیام اخلاقی آن‌ها ارائه نمود. رایج‌ترین انتقادات شامل نوشته شدن قرآن بر اساس منابع ازپیش‌موجود، ثبات درونی، شفافیت و آموزه‌های اخلاقی آن هستند.
ساخت نیل سنج بدستور خلیفه متوکل برای اندازه‌گیری میزان آب و شفافیت آن