شفاخانه

معنی کلمه شفاخانه در لغت نامه دهخدا

شفاخانه. [ ش ِ / ش َ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) بیمارستان. ( ناظم الاطباء ). دارالشفاء، و آن مکانی بود که ملوک و امرا برای معالجه غربا و مساکین مقرر سازند. ( آنندراج ) :
دل ما را که ز مار سر زلف تو بخست
از لب خود به شفاخانه تریاک انداز.حافظ.مستیی را که خماری نبود در دنبال
از شفاخانه آن نرگس بیمار طلب. صائب.|| اداره ای است که به بهداشت شاگردان آموزشگاهها رسیدگی کرده و بیماران را درمان میکند، پیشتر «پست صحی امدادی مدارس »گفته میشد . ( لغات فرهنگستان ).

معنی کلمه شفاخانه در فرهنگ معین

( ~ . نِ ) [ ع - فا. ] (اِمر. )بیمارستان .

معنی کلمه شفاخانه در فرهنگ عمید

دارالشفا، بیمارستان.

معنی کلمه شفاخانه در فرهنگ فارسی

بیمارستان .

معنی کلمه شفاخانه در ویکی واژه

بیمارستان.

جملاتی از کاربرد کلمه شفاخانه

در کف عقل نهد شمع که بِستان و بیا تا دَرِ من که شفاخانه هر ممتَحن است
در ۸ سپتامبر، تظاهرات در کابل و فیض‌آباد صورت گرفت. تظاهرات توسط نیروهای امنیتی طالبان شکسته شد. در تظاهرات کابل، شعارها شامل «کابینهٔ بدون زنان یک شکست است» بود و زنان خواستار حقوق برابر و «زنان در دولت» شدند. شرکت‌کنندگان زن در اعتراض، توسط نیروهای امنیتی طالبان شلاق، تیزر، ضرب و شتم و شفاهی مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. یک معترض زن گفت که او از طالبان نمی‌ترسد و همچنان در تظاهرات شرکت خواهد کرد و گفت: «بهتر است یک بار بمیرد تا به تدریج بمیرد». پنج روزنامه‌نگار «روزنامه اطلاعات روز» در جریان این اعتراض‌ها بازداشت شدند و دو نفر به دلیل صدمات در شفاخانه بستری شدند.
دل دردمند عشق و شفاخانه لبت ما را دوا به شکر و عناب می‌دهد
اسلام قلعه دارای یک شفاخانه یا بیمارستان دولتی و چندین بیمارستان شخصی نیز دارد
نیک بیمار فراقیم و ز پای افتاده از شفاخانه تو شربت بیماران ده
نسخه شعر تر آرم به شفاخانه لعلت که به یک خنده دوای دل بیمار من آیی
دُرد دردش کسی که نوش نکرد به شفاخانهٔ دوا نرسد
از شفاخانه احسان تر از بهر نجات خستگان را طمع مرهم و امید دواست
بشفاخانه لعل تو رسید ار چه و لیک دل ز چشمت اثری داشت که بیمار بماند
در شفاخانه ایجاد به جز بیدردی هیچ دردی نشنیدم به دوایی نرسد
ترسم که مرا عشق به مردی نرساند دل را به شفاخانه دردی نرساند
او در اوج شکوفایی و هنرنمایی در سال ۱۹۷۵ به حمَلات سردردی ناگهانی دچار شد. بیماری او سرطان مغز پیش‌بینی شد، جهت درمان به هندوستان رفت. پس از برگشت، چندی در شفاخانهٔ علی‌آباد کابل بستری ماند و سرانجام در ۱۱ ژوئیة ۱۹۷۶ به عمر ۲۸-سالگی در قلعهٔ جواد شهر کابل جان سپرد. خانواده و دوستانش پیکر او را به غزنی بردند و در زادگاهش به خاک سپردند.
از شفاخانه درد است سخنهای کمال درد دارید ازاینجا سخنی آموزید