شعشع

معنی کلمه شعشع در لغت نامه دهخدا

شعشع. [ ش َ ش َ ] ( ع ص ) دراز. || سایه پراکنده تنک. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به شعشاع شود. || تابان. ( یادداشت مؤلف ):
وآن سر و آن فرق کش شعشع شده
وقت پیری ناخوش و اصلع شده.مولوی.
شعشع. [ ش ُ ش ُ ] ( ع اِ صوت ) ( از «ش وع » ) کلمه ای است که در خشنودی و شعف از رضامندی و صبر و تفویض گویند. ( ناظم الاطباء ). امراست بر تحریض بر قناعت و صبر بر تنگی عیش و تطویل شعر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || درخوش آیندی از بلند شدن مویها گویند. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه شعشع در فرهنگ معین

(شَ شَ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) نور افکندن . ۲ - (ص . ) تابنده .

معنی کلمه شعشع در فرهنگ عمید

تابنده.

معنی کلمه شعشع در فرهنگ فارسی

کلمه ایست که در خشنودی و شعف از رضامندی و صبر و تفویض گویند یا در خوش آیندی از بلند شدن مویها گویند .

معنی کلمه شعشع در ویکی واژه

نور افکندن.
تابنده.

جملاتی از کاربرد کلمه شعشع

ازاین تاریخ تا سال ۱۱۶۰ق حکمرانی مشعشعه تحت نظر حاکم خوزستان در دورق محدود شد. در زمان حکومت عادل‌شاه (علیشاه) برادرزاده نادر مولی مطلب خان مشعشعی نوه سید فرج‌الله خان حاکم دورق، حکومت خود را از دورق به هویزه و شوشتر گسترش داد، وی تا سال ١١٧۶ق به مدت شانزده سال حکومت کرد.
اگر چه شعشعه آفتاب جان اصل است بر آن فلک نرسیده‌ست آدمی بی‌تن
انبیا را که ببرج شرف افراخته شد علم شعشعه چون مهر در ایوان حمل
صوفی صافی اگر جام مشعشع نکشد بار دُرّاعه کُحلی ملمّع نکشد
اتاقک‌های یونیزاسیون از یک میدان الکتریکی نسبتا کم (حدود 100 ولت بر سانتی‌متر) برای استخراج همه یون‌ها و الکترون‌ها قبل از ترکیب مجدد استفاده می‌کنند. این فرآیند یک جریان ثابت متناسب با نرخ دوزی که گاز در معرض آن قرار می گیرد می‌دهد. اتاقک‌های یونی به طور گسترده‌ای به عنوان دستگاه سنجش تشعشع دستی برای بررسی سطوح دوز تشعشع استفاده می شود.
قومی مشروطه خواه گشته و بر دوش چتر ظفر با شعاع و شعشعه دارند
نادر شاه افشار قبل از اعلام حکومت مستقل و تاج‌گذاری به عنوان شاه ایران، والیان مشعشعی را می‌پذیرفت ولی پس از آن و در حوالی سال ۱۱۵۰ق، هویزه را حاکم‌نشین سراسر خوزستان کرد و مأموری از جانب خود به بیگلربیگی[یادداشت ۱] آن‌جا گماشت و بدین ترتیب دست مشعشعیان از آن سرزمین کوتاه شد.
شد داخل آن حلقه وز آن حلقه در انداخت نور رخشان شعشعه تا عرش معظم
از نکات قابل توجه در این دوره زمانی این است که بنابر گزارش‌های تاریخی، در زمان شاه اسماعیل یا در دوره پسر او شاه طهماسب بوده که بخش غربی خوزستان را که به دست مشعشعیان بود عربستان نامیدند تا از بخش شرقی که شامل شوشتر و رامهرمز که توسط امرای صفوی اداره می‌شد متمایز باشد.
در دوره پهلوی، مشعشعه به دو تیره مولی نصرالله و مولی مطلب تقسیم شدند، والی گری به یکی از آن دو سپرده شد. این تقسیم موجب اختلاف درونی آنان گردید. پس از چندی حکومت، سران هر دو تیره را دستگیر کرد. پس از این دوره نیز برای مدتی شخصی از مشعشعه به نام مولی نصرالله خان ریاست عشایر هویزه را بر عهده داشت و البته مدتی نیز بخشدار آنجا نیز بود.
تا زبون گردد به پیش آن نظر شعشعات آفتاب با شرر
مثال‌هایی از مدل‌های کیهانی بدون افق رویداد، جهان‌هایی اند که ماده یا تشعشع برآن‌ها غلبه یافته باشد. به عنوان مثالی از مدل کیهان که دارای افق رویداد باشد، جهانی است که ثابت کیهانی بر آن چیره شده باشد (یک جهان دو سیتری).
دیدن خسرو زمن شعشعه عقار من سخت خوش است این وطن می‌نروم از این سرا
تا شعشعه نور علی رخ نفروزد تابان بفلک مشعله مهر و مهی نیست
چو شود پرتو رایش به سها شعشعه بخش چو شود ابر عطایش به دمن سایه فکن
نور تو که در سینه نهان بد چو هلال از شعشعه بدر برآمد به کمال