شش ضرب

معنی کلمه شش ضرب در لغت نامه دهخدا

شش ضرب. [ ش َ / ش ِ ض َ ] ( اِ مرکب ) ( اصطلاح نرد ) یک نوع داوی در بازی نرد. ( ناظم الاطباء ). || شش بازی نرد که پیاپی از حریف برند. ( ناظم الاطباء ). به اصطلاح نرادان شش بازی را گویند که پیاپی از حریف ببرد و بعضی گویند که داو شش زده بازی از حریف ببرد. ( آنندراج ).
- شش ضرب نتیجه خوب ؛ کنایه از گوهر و زر باشد. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ).
- || کنایه از مشک. ( از ناظم الاطباء ) ( برهان ).
- || کنایه از شکر. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ).
- || عسل. ( از برهان ) ( از ناظم الاطباء ).
- || اقسام میوه. ( از برهان ) ( از ناظم الاطباء ). به حذف ضرب شش نتیجه خوب هم آمده است. ( برهان ). رجوع به شش ضربه و نیز شش نتیجه خوب در ذیل شش شود.

معنی کلمه شش ضرب در فرهنگ معین

( ~ . ضَ ) [ فا - ع . ] (اِمر. ) ۱ - شش ضرب نتیجة خوب . ۲ - (کن . ) گوهر. ۳ - زر، طلا. ۴ - مشک . ۵ - شکر. ۶ - عسل . ۷ - میوه .

معنی کلمه شش ضرب در فرهنگ فارسی

شش ضربه . یا شش ضرب نتیجه خوب . ۱ - گوهر . ۲ - زر طلا . ۳ - مشک . ۴ - شکر . ۵ - عسل . ۶ - میوه .

معنی کلمه شش ضرب در ویکی واژه

شش ضرب نتیجة خوب.
گوهر.
زر، ط
مشک.
شکر.
عسل.
میوه.

جملاتی از کاربرد کلمه شش ضرب

حال اگر سوال شود چند کلمه ی سه حرفی بدون تکرار حرف در کلمه بدست می آید، میتوان بیست و هشت را در بیست و هفت ضرب کرد و سپس حاصل را در بیست و شش ضرب ساخت. حاصل نوزده هزار و ششصد و پنجاه و شش است.
بر نطع جلال نه فلک را شش ضربه دهد ز قدر و امکان
عقل را چشم خوشش در نرد عشق می‌دهد شش ضرب و ششدر می‌کند
شش ضربه چو از ماه فزون بود بحسن او برد اگر چه من شدم شاهد باز
فرزین کنِ نقش بی نیازان شش ضربه دِه تمام بازان
از شش ضربه تیم تهران‌جوان پنج ضربه گل شد
ای به شش ضرب از جهان در نرد جباری فِره تا ابد دوات روان بادا و حکمت بر نفاذ