شستی

معنی کلمه شستی در لغت نامه دهخدا

شستی. [ ش َ ] ( ص نسبی ) منسوب به شست. ( فرهنگ فارسی معین ). || نوعی از دوخت. چون : جامه شستی و قبای شستی. ( آنندراج ) :
بتی که از لب خویش است می پرستی او
کشد به دام پری را قبای شستی او.محسن تأثیر ( از آنندراج ).جامه شستی خود دام تماشایی کن
در لباس قلمی مشق خودآرایی کن.محمدسعید اشرف ( از آنندراج ).|| ( اِ ) ( اصطلاح نقاشی ) تخته ای بیضی یا مستطیل که رنگهای مختلف بر روی آن چیده شود. در یک گوشه شستی بریدگی وجود دارد که جای شست دست چپ نقاش است. نقاش به هنگام کار بر روی شستی بوسیله قلم مو رنگهای لازم را مخلوطکند و رنگ منظور را آماده سازد و سپس آن را بکار برد. ( فرهنگ فارسی معین ) : مثل اینکه نقاشی ته رنگهای روی تخته شستی خودش را به هم مخلوط کرده باشد. ( سایه روشن صادق هدایت ص 11 ). || ( اصطلاح موسیقی ) اشاره با شست به سیم بم. ( فرهنگ فارسی معین ).
شستی. [ ش َ ] ( از فرانسوی ، اِ ) شکسته کلمه شاسی فرانسه. جاها باکود بسیار و به شیشه ها پوشیده که به روز روی شیشه هارا برای تابش آفتاب باز کنند و شبانگاه با نمد و امثال آن پوشند. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به شاسی شود.

معنی کلمه شستی در فرهنگ معین

(شَ ) ۱ - (ص نسب . ) منسوب به شست . ۲ - (اِ. ) تخته ای بیضی یا مستطیل که رنگ های مختلف روی آن چیده شود. در یک گوشة شستی بریدگی ای وجود دارد که جای شست دست چپ نقاش است . نقاش به هنگام کار بر روی شستی به وسیلة قلم مو رنگ ها ی لازم را مخلوط می کند و رنگ منظ

معنی کلمه شستی در فرهنگ عمید

۱. مانند شست، آنچه شبیه انگشت شست باشد.
۲. نوعی دوخت لباس: جامهٴ شستی.
۳. کلید قطع ووصل.

معنی کلمه شستی در فرهنگ فارسی

۱ - چهار چوبه قاب . ۲ - استخوان بندی آهنی که همه قسمتهای دیگر اتومبیل روی آن قرار میگیرد و آن عبارتست از دو تیر آهن که در طول اتومبیل قرار داده شده و تعداد متغیری از بستهای آهنی بنام تراورس که این دو تیر آهن را به هم وصل کرده و نمی گذارد از هم جدا شوند . ۳ - اتومبیل کاملی که فقط اتاق نداشته باشد دستگاه بی اطاق . ۴ - قابی است که شیشه عکس و کاغذ حساس را در آن جای دهند تا بر اثر تابش نور تصویر به دست آید قید عکاسی . ۵ - کاردی آهنی که حروف چیده شده را فشرده می سازد . توضیح برای نمره زنی دفتری بزرگ و مانند آن که چند شماره در جاهای مختلف باید زده شود سری نمره ها را به فواصل منطبق با محلهایی که در نظر باید چاپ شود در کادری آهنی ( موسوم به رامگا ) می بندند و هر نوبت که در زیر ماشین فشاری به آن ها وارد شود شماره چاپ می گردد و در عین حال نمره عوض می شود . این عمل را نیز در ایران شاسی یا شستی گوید .

معنی کلمه شستی در فرهنگستان زبان و ادب

{key} [موسیقی] اهرمی در برخی از سازها که نوازنده برای تولید صوتی معین روی آن فشار می آورد

معنی کلمه شستی در ویکی واژه

tasto
منسوب به شست.
تخته‌ای بیضی یا مستطیل که رنگ‌های مختلف روی آن چیده شود. در یک گوشة شستی بریدگی ای وجود دارد که جای شست دست چپ نقاش
نقاش به هنگام کار بر روی شستی به وسیلة قلم مو رنگ‌ها ی لازم را مخلوط می‌کند و رنگ منظور را آم اده می‌سازد و سپس آن را به کار می‌برد.
اشاره با شست به سیمِ بم.

جملاتی از کاربرد کلمه شستی

چرا پس در «کشایه» تو، نشستی کنج تنهایی؟!
آتن به عنوان میزبان نخستین المپیک مدرن به اتفاق آرا برگزیده نشد، بلکه در نشستی در پاریس در ۲۳ ژوئن ۱۸۹۴ همزمان با تاسیس کمیته بین‌المللی المپیک توسط پیر دو کوبرتن به عنوان میزبان انتخاب شد، از آنجا که آتن محل تولد بازی‌های المپیک باستان بود.
برخلاف هارپسیکورد و پیانو که با فشار یا نگه داشتن کلید یا پدال کم‌کم صدا قطع می‌شود، نت‌های ارگ بادی تا زمانی که یک شستی یا یک پدال را فشار می‌دهیم ادامه می‌یابد و هوا نیز از درون لوله مربوط به آن شستی عبور می‌کند.
در ۲۱ دسامبر ۱۹۰۵، نشستی با موضوع «هدف از بحث دربارهٔ مطلوبیت تلاش برای ایجاد انجمنی برای موزه‌های آمریکا» در موزهٔ ملی واشینگتن دی سی برگزار شد.
ای دل به صلاح اگر نشستی برسی وین لشکر نفس اگر شکستی برسی
تشخیص ارتفاع به منظور یافتن نت‌های انفرادی است که ممکن است ملودی یک موسیقی را ایجاد کرده، یا نت‌های یک آکورد را شناسایی کند. هنگامی که روی یکی از شستی‌های پیانو فشار می‌آید، صدایی که شنیده می‌شود، فقط ارتعاش یک فرکانس نیست. بلکه ترکیبی از ارتعاشات صوتی مختلف است که با ریاضیات این فرکانس‌ها مرتبط است. عناصر این ترکیب از ارتعاشات را هارمونیک می‌نامند.
بیا برگو ز حال نوح و کشتی اگر با نوح در کشتی نشستی
گر به طوفان عتاب تو غباری برخاست کاشکی باز به آبِ سرِ من بنشستی
ای سایه چنین پهن ‌که چیده‌ست بساطت آخر تو ز خاک آنهمه برتر ننشستی
درین بهار که یک چهره نشسته نماند رخی به اشک نشستی ز گرد خواب دریغ
چون در دو جهان نبود کس محرم تو در بر همه بستی و خوشی بنشستی
چون شمع به چابکی نشستی وان گریه به خنده در شکستی
حسین رحیمی، فرمانده انتظامی تهران بزرگ در نشستی خبری در توضیح مرگ مهسا امینی گفت «هیچ قصوری از سوی پلیس صورت نگرفته و همه گفته‌ها دربارهٔ علت مرگ خانم امینی کذب محض است».
در سال ۲۰۱۷ شائول موفاز از مقامات بلندپایه سابق موساد در نشستی در پاریس با مقامات جبهه دموکراتیک بلوچستان دارای شاخه نظامی نیز هست دیدار کرد.
تأسیس این سازمان در مارس ۱۹۹۵ در نشستی در کشور موریس که اکنون مقر این اتحادیه‌است، مورد تصویب قرار گرفت و بعداً در روزهای ۶و ۷ مارس ۱۹۹۷ رسماً آغاز به کار کرد.
جانا دلم ببردی در قعر جان نشستی من بر کنار رفتم تو در میان نشستی
صورت جاه و جمال و بذل و باس و لطف و قهر چون تو اندر بالش اقبال بنشستی، نشست
مبتلاییم به بالاش از آن بر سرِ کویِ بلا بنشستیم