شریکی

معنی کلمه شریکی در لغت نامه دهخدا

شریکی. [ ش َ ] ( حامص ) شراکت و حصه داری و انبازی. || همدستی. ( ناظم الاطباء ). رجوع به شریک شود.

جملاتی از کاربرد کلمه شریکی

دلیل اینکه این ارقام در اروپا و قاره آمریکا بیشتر به عنوان "اعداد عربی" شناخته می شوند این است که در قرن دهم توسط عرب زبانان اسپانیا و شمال آفریقا که در آن زمان از لیبی تا مراکش از این اعداد استفاده می کردند، به اروپا معرفی شد. در قسمت شرقی شبه جزیره عربی، اعراب از اعداد عربی شرقی یا اعداد «مشریکی» استفاده می کردند: 0 1 2 3 4 5 6 7 8 9
بدانست سام از ره صادقی که دارد شریکی در آن عاشقی
انباز ساختیم و شریکی چند پروردگار صانع یکتا را
پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ آژانس امنیت ملی باور داشت که مردم از گسترش چشمگیر کارهای نظارتی آن سازمان، پشتیبانی می‌کنند. بر پایه گفته‌های نیل کوبلیتز و آلفرد منزس، دوره‌ای که آژانس امنیت ملی، شریکی قابل اعتماد برای دانشگاه و صنعت در توسعه استانداردهای رمزنگاری بود پایان یافت. این موضوع به دلیل بخشی از تغییر در آژانس امنیت ملی پس از حملات ۱۱ سپتامبر بود که برایان اسنو جایگاه اداره‌کننده فنی خود را از دست داد و مایکل جاکوبز بازنشسته شد. همچنین اداره تضمین اطلاعات، دیگر نمی‌توانست به‌طور مؤثری در برابر کنش‌های بخش تندرو آژانس امنیت ملی، مقاومت کند.
یکی از بزرگان بغداد ابوالعیناء را دید که سحرگاهان به حاجتی بدر شده بود. وی از سحرخیزی او بشگفت آمد و پرسید: ابوعبدالله ز چه رو خانه در این هنگام ترک گفته ای؟ ابوالعیناء گفت: از تو در شگفتم که در کار من شریکی و در شگفت از آن تنها.
شریک بن اعور بنزد معاویه شد. معاویه او را که مردی زشت روی بود، گفت: تو زشتی و زیبا به از زشت است. نامت نیز شریک است و خدا را که شریکی نیست.
هر جایگه که رفتی باز آمدی مظفر چون با ظفر شریکی لا شک مظفرآیی
آنکه می باشد به هر شیئی قدیر نه شریکی هست او را نه نظیر
بد شریکی دارم اندر این سفر می شناسم از تو او را نیکتر
و اما مناسبت ظاهریه که یکی از اسباب محبت است: و از جمله آثار مناسبتی که میان بنده و پروردگار او ظاهر است آن است که نمونه بسیاری از اخلاق الهیه و صفات ربوبیت در بندگان موجود است، چون: علم و نیکی و احسان و لطف و رحمت بر خلق و ارشاد ایشان به حق و امثال اینها و اگر علیت و معلولیت و صانعیت و مصنوعیت باشد پس امر در آن ظاهر است و از بیان مستغنی است و باقی، اسباب ضعیفه نادره ای است که در حق سبحانه و تعالی نقص و قصور است و از آنچه مذکور شد معلوم شد که اسباب محبت همه در حق حضرت رب العزه به عنوان حقیقت و اعلی مراتب، متحقق است و با وجود اینکه هر که مخلوقی را به سبب یکی از این اسباب دوست دارد می تواند که دیگران را دوست داشته باشد و هیچ یک از مخلوقات به وصف محبوبی متصف نمی گردد مگر اینکه از برای او از این جهت شریکی یافت می شود.
اگر هیچ دانی صواب از خطا شریکی مکن با مَلِک در عطا
غنای سلطنت کم‌مایه‌تر از مسکنت دیدم مگر غالب شریکی هست با شاهان گدایان را