معنی کلمه شریدن در لغت نامه دهخدا
شریدن. [ ش ُرْ ری دَ ] ( مص ) جاری شدن و روان گشتن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به شَریدَن شود. || ریختن آب و جز آن پی درپی و بدون فاصله. ( از آنندراج ) ( از برهان ) ( ناظم الاطباء ). پیاپی ریختن آب و مانند آن از ناودان یا جای دیگر و بر این قیاس شران ؛ یعنی پیاپی روان و ریزان ، و آواز ریختن پیاپی را شرشر به ضم هر دو شین نیز گفته اند و شار نیز در آبشار و سرشار به معنی ریختن است ؛ یعنی آبریز و سرریز. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ریختن پیاپی و بلافاصله آب از بالا و پایین. ( فرهنگ فارسی معین ). شرشر کردن. شریدن. ( در تداول ) : چندان باران آمدی که ناودان بشریدی. ( تفسیر ابوالفتوح رازی ج 5 ص 134 ).