شرحی
معنی کلمه شرحی در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه شرحی
همه جعمیت عشاق پریشان میشد چون صبا شرحی از آن زلف پریشان میکرد
مهمترین اثر وی کتاب خلع النّعلین (درآوردن پایافزار) است. ابن عربی کتاب خلعالنعلین ابن قسی را در سال ۵۹۰ هجری یعنی در دوران جوانی در تونس خواند و شرحی بر کتاب مزبور نوشت.
ادوارد تا سال ۱۶۷۹ مقدر نشده بود و در طول دهه ۱۶۷۰ فعالیتهایش ناشناخته بود. در این زمان پدرش شرحی از آنگوس نوشت و نقشهای همراه کتاب تحت عنوان آنگوسیا آماده نمود. کتاب توسط جورج مول بررسی شد و در سال ۱۶۷۸ منتشر گردید جان لوری معتقد است که الکساندر با انگوسیا همکاری کرد و مهارتهایی تحت عنوان طراحی و نقشهکشی بدست آورد. لوری همچنان گمان میکند که الکساندر ممکن است با سر ویلیام بروس در تماس بودهاست به دلیل اینکه در سال ۱۶۷۲ بروس دروازههای جدیدی را برای خانه پان مر طراحی کرد.
پرسیدند که در خود چون برسد؟ گفت: طلب در سر مطلوب شود و معرفت در سر معروف. گفت شرحی بیفزای، گفت: از تن زبان ماند و بس! و از دل نشان ماند و بس! وز جان عیان ماند و بس! سمع برود شنوده ماند و بس، دل برود نموده ماند و بس، جان برود بوده ماند و بس.
پس از بهر تسکین غوغای خلق در انداخت شرحی بر ازای خلق
این سنگ در واقع نمای کرسی چینی ساختمان را میپوشاند و معمولاً ارتفاع آن از ۳۰ سانتی متر کمتر است. در ساختمانهای آجری به جای چند رج اولیهٔ بنا سنگ مثنی با ارتفاع ۲۰ تا ۲۵ سانتیمتر چیده میشود تا مقدار زیادی از نفوذ رطوبت به شرحی که گفته شد پیشگیری نماید. در ضمن به ساختمانهای آجری شکل و زیبایی خاصی میدهد.
خوناب دل ز دیده صفایی بیا ببار شرحی ز سرگذشت شهیدان کن آشکار
بر این کتاب نزدیک به ۱۰ شرح و تعلیقه نگاشته شده است که از آن جمله میتوان به شرحی اشاره کرد که محقق حلی با عنوان «نکت النهایه» نگاشته است.
او شرحی از شهرها و جزیرههای دریای مدیترانه نیز نوشتهاست و در آن از جزیره کرت نام بردهاست.
روز شنبه ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۰ مایک پومپئو وزیر امور خارجه آمریکا در گزارشی با عنوان «رژیم قانون گریز: شرحی بر فعالیتهای مخرب ایران، ۲۰۲۰» ضمن تشریح فعالیتهای جمهوری اسلامی ایران، چکاندن ماشه بازگشت فوری تحریمها را اعلام کرد، وی گفت ما ماشه بازگشت فوری تحریمها را کشیدهایم تا تقریباً همه تحریمهای سازمان ملل علیه ایران برگردد.
شرحی ز نوشداروی کاوس دادهاند رازی ز معجزات مسیحا نوشتهاند
این سخن را گرچه شرحی درخور است لیک در مقصد سخن اولیتر است
دگر یوسف بصدقی راز گفتش ز شوق دوست شرحی باز گفتش
تو خود گل را به از من دانی آخر همه شرحی به از من خوانی آخر
شرحی ای صدر جهان این سینه را عکسی ای دارای حسن، آیینه را
این سخن ورد زبان قنبر است این سخن شرحی ز روی بوذر است