شراکت
معنی کلمه شراکت در فرهنگ معین
معنی کلمه شراکت در فرهنگ فارسی
معنی کلمه شراکت در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه شراکت
بر نمی دارد شراکت ملک تنگ بیغمی زین سبب اطفال دایم دشمن دیوانه اند
فرهاد بد نکرد که خود را هلاک کرد عشق غیور ننگ شراکت نمی کشد
سوم: در نصیحت کسی که با تو مشورت کند در خصوص معامله کردن با کسی، یا شراکت، یا داد و خواست، یا رفاقت و امثال آن که در این صورت ذکر عیبی از آن شخصی که مدخلیتی در آن باب دارد جایز است، به شرطی که احتیاج به ذکر آن عیب باشد اما اگر احتیاج نباشد و به همین قدر گفتن که من صلاح تو را نمی دانم و نحو آن، اکتفا بشود باید به همین اکتفا کرد و تصریح ب عیب آن شخص نکرد.
کار غیور عشق شراکت پذیر نیست دل رابه نقد ازهمه کار جهان برآر
برنمی دارد شراکت طبع ارباب طمع خصم درویشان بود سگ از ره گیرندگی
برنمی دارد شراکت، حسن یکتا آمده است چشم بگشا نام لیلی را به هر آهو منه
من بر زبر سیم تو از چهره نهم زر وایین شراکت بگذاریم چو تجّار
ور نیز به تنها نکنی رای تجارت من با تو شراکتکنم ای دوست به ناچار
پس کسی که شهادت به وحدانیت خدا و نبوت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم او بدهد و لیکن اعمال او موافق اعمال مومنین نباشد ایمان او مانند انسانی است که دست و پای او بریده باشد و چشمهای او کور شده باشد و همه اجزای ظاهره و باطنه او خلل پذیرفته باشد و شکی نیست که حال چنین کسی به مرگ نزدیک، و به اندک صدمه ای روح از او مفارقت می نماید پس همچنین کسی که اصل ایمان را داشته باشد و لیکن دراعمال خود تقصیر و کوتاهی کند، ایمان او به زوال نزدیک، و به یک حمله شیطان در حین مرگ از دست می رود پس گناهکار و بی گناه اگر چه هر دو شریکند در اسم ایمان، و لیکن شراکت ایشان چون شرکت درخت کدو و چنار است، که هر دو را رخت گویند و لیکن فرق آنها وقتی معلوم می شود که بادهای قوی به وزیدن آید، زیرا در این وقت، درخت کدو را از ریشه برمی آورد و شاخ و برگ آن را متفرق می سازد ولی درخت چنار، محکم در جای خود ایستاده و متأثر نمی گردد.
عشق غیورننگ شراکت نمی کشد ما آفتاب را به مسیحا گذاشتیم