شرائط

معنی کلمه شرائط در لغت نامه دهخدا

شرائط. [ ش َ ءِ ] ( ع اِ ) ج ِ شریطة. ( اقرب الموارد ). رجوع به شریطة شود.

معنی کلمه شرائط در فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع شریطه پیمانها قرارها قراردادها . توضیح در تداول فارسی جمع شرط گیرند .

جملاتی از کاربرد کلمه شرائط

سوپر هورنت می‌تواند ۱۷٫۷۵۰ پاوند (۸۰۳۲ کیلوگرم) مهمات را در ۱۱ مقر خارجی حمل تسلیحات بارگذاری نماید. این جنگنده دارای راداری مخصوص کار در همه نوع شرائط آب و هوایی است که دارای توانایی رهگیری اهداف هوایی و سیستمی جهت افزایش دقت در پرتاب بمبهای عادی یا هدایت شونده‌است.
و فرائض و سنن نماز و آداب و شرائط آن بتفصیل در سورة البقرة شرح دادیم، و فضائل آن بعضی بر شمردیم، و اعادت شرط نیست.
پس هر پادشاه که طبیب اختیار کند این شرائط که برشمردیم باید که اندر یافته باشد که نه بس سهل کاریست جان و عمر خویش به دست هر جاهل دادن و تدبیر جان خود در کنار هر غافل نهادن.
و روی فی بعض الاخبار ان دحیة الکلبی کان کافرا من ملوک العرب، فلمّا اراد أن یسلم، اوحی اللَّه تعالی الی النّبی (ص) بعد ما کان صلّی الفجر: یا محمد! ان اللَّه یقرئک السلام، و یقول: ان دحیة الکلبی یدخل علیک الان و یسلم. قال: فلمّا دخل المسجد، رفع رسول اللَّه (ص) رداءه عن ظهره، و بسطه علی الارض بین یدیه، قال: یا دحیة! هاهنا، و أشار الی ردائه، فبکی دحیة من کرم رسول اللَّه (ص)، و رفع رداءه و قبّله و وضعه علی رأسه و عینیه، فقال: بأبی من له هذا الرداء، ثم قال: یا محمد! ما شرائط الاسلام اعرضها علیّ. فقال: «ان تقول لا اله الا اللَّه محمد رسول اللَّه». فقال: یا رسول اللَّه! انی ارتکبت الخطیئة و فاحشة کبیرة، فما ذا کفارته؟ ان امرتنی ان أقتل نفسی قتلتها، و ان امرتنی ان أخرج من جمیع مالی خرجت. فقال رسول اللَّه (ص): «و ما ذاک یا دحیة!» قال: کنت رجلا من ملوک العرب و استنکف ان یکون لبناتی ازواج، فقتلت سبعین من بناتی کلهن بیدی. فتحیّر رسول اللَّه (ص) من ذلک حتی نزل جبرئیل، فقال: «یا محمد! ان اللَّه یقرئک السلام، و یقول: قل لدحیة: و عزتی و جلالی انک لمّا قلت: لا اله الا اللَّه غفرت لک کفر ستین سنة، فکیف لا اغفر لک قتلک بناتک»! قال: فبکی رسول اللَّه (ص)، و قال: «الهی! غفرت لدحیة قتل بناته بشهادة واحدة، فکیف لا تغفر للمؤمنین صغائرهم بشهادات کثیرة»؟!
قولی دیگر از ابن عباس آورده‌اند بروایت عکرمه ازو که آن کلمات سی سهم است از شرایع الاسلام و اصول دین و مایه ایمان و ده سهم از آن در سورة التوبة گفت التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ... الی آخر الآیة. و ده سهم در سورة الاحزاب إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِماتِ... الی آخرها. و ده سهم در ابتداء سورة، قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ، و در اثناء المعارج. و هیچ کس را از مسلمانان این جمله خصال نیازمودند در دین که چنان بجای آورد، و بآن درست آمد که ابراهیم ع و اللَّه تعالی او را بدان بستود. گفت «فَأَتَمَّهُنَّ» هیچ از آن فرو نگذاشت و بتمامی بگزارد. و قیل ان اللَّه تعالی ابتلاه فی ماله و نفسه و ولده و قلبه فسلّم ماله الی الضیفان، و ولده الی القربان، و نفسه الی النیران، و قلبه الی الرحمن فاتّخذه خلیلا و اثنی علیه، فقال «وَ إِبْراهِیمَ الَّذِی وَفَّی» او را در مال بیازمود و در نفس و فرزند و دل مال بمهمان داد و فرزند بقربان و تن بآتش نمرود و دل با حق پرداخت و رب العالمین گفت وَ إِبْراهِیمَ الَّذِی وَفَّی ابراهیم تقصیر نکرد، بندگی بجای آورد و شرائط آن بتمامی بگزارد من او را بدوست خود گرفتم، فذلک فی قوله وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلًا.
منابع تاریخی آغاز فعالیت‌ها و ادعاهای سیدمحمد را، دست‌یابی وی بر کتاب استادش در «علوم غریبه» می‌دانند که با استفاده از آن و نمایش برخی رفتارهای عجیب، برخی عشایر عرب نواحی خوزستان را مرید خود کرد و تا جایی پیش رفت که خود را به عنوان فقیه جامع الشرائط زمان به «نائب مهدی» ملقب نمود.
فی‌الجمله در دیوانگی محمود داودی هیچ اشکالی نبود و این فصل بدان آوردم تا پادشاه را معلوم باشد که در احکام نجومی جنون و عته از شرائط آن باب است.
و از شرائط ولی آنست که محفوظ بود همچنانک از شرط نبی آن بود که معصوم بود و هرکس که شرع بر وی اعتراض کند او مغرور بود و فریفته.
ثمّ وصف المؤمنین فقال: الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ ای الصّلوات الخمس فی مواقیتها و شرائطها، یُؤْتُونَ الزَّکاةَ المفروضة من اموالهم. و قیل یرید به صدقة الفطر. و قیل یرید تطهیر ابدانهم، وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ یعلمونها علما بالاستدلال.
وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ و نماز بهنگام بپای دارید، و شرائط و حقوق آن بجای آرید و زکاة از مال بیرون کنید. زکاة را دو معنی گفته‌اند یکی پاکی و پاکیزگی، که بنده مؤمن مال خود را بزکاة دادن پاکیزه گرداند و تن خود را از وبال مال پاک گرداند، و دیگر معنی زکاة زیاد نیست یعنی که مال چون زکاة وی بدهی زیادت گردد. هر چند ظاهر وی نقصان نماید، اما در باطن زیاد نیست. پس بمعنی پاکیزگی هم چنان است که چاهی را نجاست اندر افتد چند دلو از آن بر کشی چاه و آب آن پاک شود، همچنین مال را شبهت اندر آید چون زکاة بدهی باقی مال پاک شود، و پاک بماند، چنانک آنجا آب چاه روان شود حکم پاکی گیرد، و این مرد که زکاة بدهد دست وی چشمه جود شود مال وی حکم پاکی گیرد، بجمع کردن مرد باشد بدادن زکاة جوانمرد گردد. و بمعنی دیگر زیادتی و برکت اندر مال پیدا آید، مانند آن که درختی را به پیرایند از وی شاخه‌های نیم خشک ببرند، بظاهر نقصان نماید لکن درخت بآن سبب تازه گردد و زیادتی پیدا آید، هم اندرین جهان ببرکت و هم در آن جهان برحمت.
قوله: وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ حمزة و علی و حفص حجّ البیت بکسر «حا» خوانند باقی بفتح خوانند و بکسر لغت تمیم است و بفتح لغت اهل حجاز و فرق آن است که چون بفتح گویی مصدر است و بکسر اسم عمل، و معنی «حجّ» قصد است. وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ این لام را لام ایجاب و الزام گویند، یعنی که فرض است و واجب حجّ کردن بر مردمان، یعنی بر آن کس که مسلمان باشد و عاقل و بالغ و آزاد و مستطیع، این پنج شرط است هر که در وی مجتمع گردد حجّ بر وی لازم گردد. و اولی‌تر آنکه با وجود شرائط، تقدیم کند و تأخیر نیفکند. لقوله تعالی اسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ‌
در ۱۹۸۷ نائومی شفرد گزارش داد که روحانیت ارتدوکس، سوری و ارمنی حاضر و جاری است اما شرائط گفتگو فراهم نیست. در این زمان او همچنین گزارش داد که تنها ۱۴۰۰۰مسیحی در شهر بیت‌المقدس زندگی می‌کنند.
اجازه اجتهاد گواهی بر توانایی فقهی در استباط احکام شرعی از متون دینی در حوزه‌های علمیه است. اجازه اجتهاد از طرف استاد جامع الشرائط به شاگردان دارای قدرت اجتهاد داده می‌شود.
فَکُلُوا مِمَّا أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ ای صدن لکم، وَ اذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیْهِ یعنی عند ارسال الجوارح. خلاف است میان علما که کلب معلم چون یک بار اتفاق افتد که از فریسه خود چیزی بخورد بعد از آنکه بارها صیاد را نگه داشته باشد و از آن نخورده، و طبیعت اصلی دست بداشته، این یک بار که از آن بخورد باقی حلال است یا حرام؟ یک قول شافعی آنست که حلالست، و باین یک دفعه که از آن چیزی خورد حرام نگشت، و معنی امساک از آن برنخاست، و قول دیگر آنست که حرام است، و این موافق مذهب ابو حنیفه است و بناء مسأله بر آنست که ترک اکل بنزدیک شافعی نه از شرائط امساک است، و بنزدیک بو حنیفه از شرایط امساک است، و هم چنین خلاف است در فریسهای پیش، بنزدیک شافعی همه حلال‌اند قولا واحدا، و بنزدیک بو حنیفه همه حرامند، اما فریسه باز اگر چه از آن بخورد حلالست باتفاق.