شدو

معنی کلمه شدو در لغت نامه دهخدا

شدو. [ ش َدْوْ ] ( ع اِ ) اندک از هر بسیار. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || قصد. || جانب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
شدو. [ ش َدْوْ ] ( ع مص ) قصد کردن قصد کسی را. ( منتهی الارب ). || شعر به سرود خواندن و راندن شتر. ( یادداشت مؤلف ). || خواندن یک یا دو بیت و کشیدن آواز خود را. ( از لسان العرب ). || شتران را راندن : شدا الابل یشدوها شدواً. ( از السان العرب ). || آموختن بعض علم ادب را. شدا شدواً؛ اخذ طرفاً من الادب. ( لسان العرب ). || تشبیه کردن فلان را بفلان : شدا الرجل فلانا فلاناً اذا شهبه ایاه. ( لسان العرب ).

معنی کلمه شدو در فرهنگ معین

(شَ دْ ) [ ع . ] (مص ل . ) شعر یا آواز را با صدای بلند خواندن .

معنی کلمه شدو در فرهنگ عمید

شعر را با آواز کشیده شبیه غنا خواندن.

معنی کلمه شدو در فرهنگ فارسی

قصد کردن قصد کسی را یا شعر به سرود خواندن و راندن شتر یا شتران را راندن .

معنی کلمه شدو در ویکی واژه

شعر یا آواز را با صدای بلند خواندن.

جملاتی از کاربرد کلمه شدو

دستی نرسیده است به دامان جلالت نی بوده و نی باشدو نی هست هُمالت
دریغا از روشها و احوال درونی، چه نشان توان دادن! اما خود دانسته باشی که روشها بر یک وجه نیست یعنی روش هر رونده بر نوعی دیگر باشد، و احوال سلوک و ترقی او از دیگری مغایر باشد: مثلا باشد که مرید بجایی رسد که احوال درونی او ورای طریق پیر باشد، و او را از وجهی دیگر میسر شود. پس اهل سلوک را چندان مقامات و روش است که ممکن نبود با حصر و عد آوردن. «وَما یَعْلَمُ تَأویلَهُ إِلَّا اللّهُ» اینجا، بیان «وَمایَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَ» میکند. پس ممکن نبود سلوک هر یک را عد توان کردن؛ چون احوال هر یکی مختلف آمد، آنرا حدی معین نباشدو آن را در عالم امر و نهی خود نیاورند.
کاراپد مامیکونیان (به ارمنی: Կարապետ Սեթի Մամիկոնյան)، با نام ادبی آزاد وشدونی (به ارمنی: Ազատ Վշտունի)، (زادهٔ ۱۷ ژوئیه ۱۸۹۴ در وان – درگذشتهٔ ۲۶ مارس ۱۹۵۸ در ایروان) شاعر، روزنامه‌نگار، فعال ادبی و اجتماعی اهل ارمنستان بود.
قرار و صبر ز دل جوبدار نشان نیرّ بگو که خونشدو از دیدگان چکید آخر
آزاد وشدونی مدتی رئیس «انجمن اولیه نویسندگان ارمنستان» و مسئول بخش «هنرهای زیبای کمیساریای مردمی آموزش» بود.
و فی معناه انشدوا.
متیو چارلز سَندرز (زاده ۳۱ ژوئیه ، ۱۹۸۱) که با نام ام. شدوز شناخته می‌شود، خواننده گروه هوی متال اونجد سون فولد است.
روز روشن مثال کشف است و شب تاریک نشان حجاب. و بنده میان هر دو حال گردان. در حال کشف همه منعم بیند، نه در نعمت، شادی برد، نه در محنت، غم خورد. در مشاهده منعم او را چندان شغل افتد که نه با شادی نعمت پردازد، نه با اندوه محنت. و فی معناه انشدوا:
آنا کوزنکووا در سوچی روسیه در خانواده ناتالیا و دنیس کوزنکوف متولد شد. خانواده زک در سال ۲۰۱۰ وقتی که وی ۹ ساله بود به همراه والدین، خواهرش و پدربزرگ و مادربزرگش به اسرائیل مهاجرت نمودند. خانواده در اشدود ساکن گرفتند و در زمان کمی زک به زبان عبری سخن می‌گفت. والدینش بعد از مدتی از هم جدا شدند و پدرش به روسیه برگشت و روی المپیک سوچی کار نمود. خواهر بزرگ او در آن هنگام در ارتش اسرائیل خدمت می‌نمود. وی در دبیرستان مکیف هی در اشدود تحصیل نمود. اسم خانوادگی " زک " که او استفاده می‌نمود به نام یک نام هنری کم شده منتخب شده‌است. پدرش یهودی بود.
یا عاشقین المقصد سیحوا الی ما ترشدوا و استفتشوا من یسعد یلقون این السید
این روستا شامل ۲۰۰خانوار می باشدوحدود۸۰۰نفر جمعیت را داراست.
الکساندر دیوید ترنر (متولد ۶ ژانویه ۱۹۸۶) یک موسیقیدان، خواننده، ترانه‌سرا و تهیه‌کننده موسیقی انگلیسی است. او بیشتر به عنوان پیشگام، خواننده و ترانه‌سرای اصلی گروه راک آرکتیک مانکیز شناخته می‌شود که با آنها هفت آلبوم منتشر کرده‌است. او همچنین گروه دیگری به نام د لست شدو پاپتس دارد و به عنوان یک هنرمند انفرادی هم آهنگ ضبط کرده‌است. ترنر در یورکشر جنوبی، شفیلد بزرگ شده‌است. هنگامی که ۱۶ ساله بود با سه نفر از دوستانش آرکتیک مانکیز را تشکیل داد.
و فی معناه انشدوا:
بندر اِشدود بزرگ‌ترین بندر اسرائیل است و بیش از ۶۰٪ تمامی واردات اسرائیل از طریق بندر اِشدود انجام می‌گیرد.
چو گل خندان شدو بلبل‌صفت اندر نوا آمد چو مرغ طبع آشفته به مدح حیدر صفدر
در ۱۹۱۳ پوتیورک آرشدوک فرانتس فردیناند و همسرش را رسماً برای بازدید از مانور نیروهایش در روزهای ۲۶ و ۲۷ ژوئن ۱۹۱۴ به سارایوو دعوت کرد. یک حمله تروریستی در ۱۹۱۰ به فرماندار پیشین بوسنی_هرزگوین به نام ماریان وارشانین و شایعاتی مبنی بر تهاجمات بعدی که نخست‌وزیر صربستان نیکلا پاشیچ بدین شایعات دامن می‌زد، مانع این نشد که آرشدوک از چنین شهر ناامنی بازدید کند، چه اینکه پوتیورک که تنها در فکر اعتبار خودش بود، وی را به این سفر کوتاه تشویق می‌کرد.
عمر خطاب کعب الاحبار را گفت که از تقوی با من سخنی گوی. گفت یا عمر بخارستان هیچ بار گذر کردی؟ گفت کردم. گفتا چه کردی و چون رفتی در آن خارستان؟ گفتا متشمّر فراهم آمدم و جامه با خود گرفتم و خویشتن را از خار بپرهیزیدم گفت یا عمر آنست تقوی و فی معناه انشدوا:
آزاد وشدونی تحصیلات ابتدائی را در زادگاهش آغاز کرد و سپس در بین سال‌های ۱۹۰۸ تا ۱۹۱۱ م در «آموزشگاه مرکزی استانبول» ادامه داد. در سال ۱۹۱۱ به پاریس رفت و در کلاس‌های درس «دانشکده ادبیات و فلسفه»، دانشگاه سوربن به عنوان دانشجوی آزاد شرکت کرد.
اولین رهبر عربی که نام خلیج عربی را بکار برد عبدالکریم قاسم بود بعد از کودتای ۱۳۳۷ این اقدام او که فردی ضد ایرانی بود مورد اعتراض ایران واقع شد اما بعد در کویت و مصر نیز این واژه جعلی رایج شدو