شداید

معنی کلمه شداید در لغت نامه دهخدا

شداید. [ ش َ ی ِ] ( ع اِ ) ج ِ شدة، برخلاف قیاس. ( از اقرب الموارد ). شدائد، سختیهای روزگار. و رجوع به شدائد و شدة شود.

معنی کلمه شداید در فرهنگ معین

(شَ یِ ) [ ع . شدائد ] (اِ. ) ۱ - جِ شدت . ۲ - جِ شدیده .

معنی کلمه شداید در فرهنگ عمید

= شدید

معنی کلمه شداید در فرهنگ فارسی

شداید:جمع شدیده
( اسم ) ۱ - جمع شدت . ۲ - جمع شدیده .

معنی کلمه شداید در ویکی واژه

شدائد
جِ شدت.
جِ شدیده.

جملاتی از کاربرد کلمه شداید

و پنجم صبر بر مقاسات شداید و ملازمت طلب بی سأمت و ملامت، که مفتاح همه مطالب صبر بود، چنانکه گفته اند:
الهی! هر چه که فکر می‌کنم غیر آن می‌آید ٭ و هر چه نمی‌پندارم پدید می‌آید ٭ مگر این روز بدرا شداید و مناغد از من خود آید.
نیابد راه بر نفسش تزلزل فزاید در شداید بر توکل
مقصود این کچون قهر و غلبه این ملاعین مخاذیل پدید آمد این ضعیف قرب یک سال در دیار عراق صبر می‌کرد و بر امید آنک مگر شب دیجور این فتنه و بلا را صبح عافیتی بدهد و خورشید سعادت طلوع کند هرگونه مقاسات شداید و محن می‌کرد تا از سر اطفال و عورات نباید رفت و از صحبت دوستان و عزیزان مفارقت نباید کرد و به ترک مقر و مسکن نباید گفت.
گفتم بود این خواجهٔ کریم در قحط و شداید سحاب من
پنهان زمن مگر تو بدل در شدایدی مخفی زمن مگر تو بجای تدللی
در شداید هویدا شود گوهر مردم گوهری
نگردد رفع ز اندوهت شداید شود ور خیر باشد بر تو عاید
فضلی‌ که از شداید برزخ شوم خلاصت رحمی‌ که از مهالک دوزخ شوم رها
من که بودم در شداید پایدار سست گشتم ناگهان بی‌اختیار