شب خانه

معنی کلمه شب خانه در لغت نامه دهخدا

شب خانه. [ ش َ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) خانه شب. شبستان که حرم سرای پادشاهان باشد. ( از برهان ). مرادف شبستان. ( آنندراج ). شبستان وحرم سرای پادشاهان. ( ناظم الاطباء ). || خانه ای که شبها درویشان در آن به سر برند. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ). خانه ای را گویند که برای نزول غربا و فقرا در شب مقرر کرده باشند. ( آنندراج ) :
بنا کرد و نان داد و لشکر نواخت
شب ازبهر درویش شبخانه ساخت.سعدی.|| خلوتگاهی که شبها در آن عبادت کنند. ( ناظم الاطباء ).
شب خانه. [ ش َ ن َ / ن ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان حسن آباد بخش کلیبر شهرستان اهر. 176 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه و چشمه و محصول آن غلات ومیوه جنگل است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

معنی کلمه شب خانه در فرهنگ معین

(شَ نِ ) (اِمر. ) شبستان .

معنی کلمه شب خانه در فرهنگ عمید

خانه ای که شب ها درویشان در آن به سر می برند.

معنی کلمه شب خانه در فرهنگ فارسی

۱ - خوابگاه . ۲ - حرمسرا . ۳ - قسمتی از مسجدهای بزرگ که دارای سقف است .

معنی کلمه شب خانه در ویکی واژه

شبستان.

جملاتی از کاربرد کلمه شب خانه

چون خواست مرا دور جهان شعبده باز تاریک چو شب خانه بخت ناساز
زان طبیب امرد به درد خویشتن جستم دوا گفت امشب خانه ات را می کنم دارالشفا!
ظالمانند به دوران تو انجم زان روی روز و شب خانه ایشان همه زیر و زبرست
گفت امشب خانه‌ات روشن کنم چون آفتاب بر کف هر ذره‌ام باشد چراغ تازه‌ای
دفتر مدح تو اندر پیش بنهم روز و شب خانه بفروزم بآتش ، پر کنم کوی از پری
چیست آن خسرو سیمین‌بدن زرین‌تاج؟ که به شب خانهٔ فولاد نشیمن دارد
نشانی داشت آنجا کوه بشکافت پس از ده روز و ده شب خانهٔ یافت
چونکه امشب خانه از مردم تهی است خفتن ما هر دو، شرط عقل نیست
من آیم هر شبی سوی تو، لیکن همه شب خانه من ماهتابست
نمی گویم سرش بنهاد خولی در تنور اما همی گویم که آن شب خانهٔ خوی منور شد