شباویز. [ ش َ ] ( اِ مرکب ) رجوع به شب آویز شود.، ( شب آویز ) شب آویز. [ ش َ] ( اِ مرکب ) شباویز. مرغی که به شب خود را به یک پای بیاویزد و حق حق گوید و او را حق گوی نیز گویند. ( از فرهنگ رشیدی ) ( از فرهنگ سروری ) ( از انجمن آرا ) ( ازآنندراج ). نام مرغی که شبها خود را بپا از شاخ درخت آویزد و فریادی کند که از آن حَق حَق مفهوم شود و آن را در تکلم مرغ حق گویند. ( از فرهنگ نظام ). مرغ حق. ( از ناظم الاطباء ). نوعی جغد. ( فرهنگ فارسی معین ). نام مرغی است که خود را در تمام شب از یک پای آویزد و تا صباح فریادی کند که از آن حق حق مفهوم شود و بعضی گویند تا از گلوی او قطره خونی نچکد خاموش نگردد.( برهان ) ( فرهنگ جهانگیری ). مرغ شب آهنگ : جرس جنبانی مرغان شب خیز جرسها بسته بر مرغ شب آویز.نظامی.چو بر دستان زدی دست شکرریز بخواب اندر شدی مرغ شب آویز.نظامی.منم دراجه مرغان شب خیز همه شب مونس مرغ شب آویز.نظامی.و رجوع به مرغ شب آهنگ و مرغ حق شود.
معنی کلمه شب آویز در فرهنگ معین
( شب آویز ) (شَ ) (اِمر. ) = شباویز: مرغ حق ، پرنده ای که شب هنگام از شاخه درختان آویزان می شود و می خواند.
شب آویز، مرغ حق، پرندهای که هنگام شب باچنگالهای، خودازشاخ درخت آویزان میشودوبانگ میکند ( صفت ) نوعی جغد مرغ حق حقگوی . ( شب آویز ) ( صفت ) نوعی جغد مرغ حق حقگوی .
معنی کلمه شب آویز در فرهنگ اسم ها
اسم: شباویز (دختر، پسر) (فارسی) (پرنده) (تلفظ: šabāviz) (فارسی: شباويز) (انگلیسی: shabaviz) معنی: مرغ حق، ( = شب آویز )، مرغی که به شب خود را به یک پای بیاویزد و حق حق گوید و او را حق گوی نیز گویند، مرغ شب آهنگ
معنی کلمه شب آویز در ویکی واژه
شباویز: مرغ حق، پرندهای که شب هنگام از شاخه درختان آویزان میشود و میخواند.
جملاتی از کاربرد کلمه شب آویز
به شب نالنده چون مرغ شب آویز به روز آشفته چون باد سحر خیز
چکد چو مرغ شب آویز خونش از منقار گهی که همچو کبوتر شود معلق زن
زروی صدق اگر سایل به دامان شب آویزد چه مستغنی زدامان وسایل می تواند شد
نیم شب آمد به باغ مرغ شب آویز وقت سحر رفت در چمن، چمن افروز
چون مرغ شب آویز بزلف تو زنم چنگ تا رشته زاغیار تو بگسیختم امشب
آهنگ حق این مردم غافل ز حق امروز جز از گلوی مرغ شب آویز ندارند
دل بزلفت چو مرغ شب آویز همه شب بافغان در آویزد
چرا ای مرغ زرّین دلاویز نیابی خواب چون مرغ شب آویز
چو گل صید مرغ سحرخیز کرد دلاویز مرغی شب آویز کرد
خیال رفتگان شب تا سحر در جانم آویزد خدایا این شب آویزان چه می خواهند از جانم